نواحی ویژهای در مغز به بررسی ابهامات اطلاعات ورودی پرداخته و مانع از بکارگیری اطلاعات غیرقابل اطمینان جهت تصمیمگیری میشوند.
ما به دلیل تعامل با محیط پیرامونمان، به طور مداوم با اطلاعاتی غیرقابل اطمینان و ناقص روبرو میشویم که از صحبتها و نظرات یک جمع شلوغ یا افراد با انگیزههای ناشناخته منشأ میگیرند. خوشبختانه مغز ما قادر به ارزیابی صحت شواهد مورد استفاده جهت تصمیمگیری میباشد و معمولاً به ما این امکان را میدهد که به نتیجهای آگاهانه و بدون عجله دست یابیم.
در حال حاضر، متخصصان مغز و اعصاب در موسسه تحقیقات مغزی McGovern در انجمن فناوری ماساچوست (MIT) تمرکز خود را معطوف به نواحی مهمی از مغز کردهاند که به تصمیمگیری در شرایط ابهام کمک میکند. با بررسی نحوه تفسیر علائم حسی مبهم در موشها، محققان نورونهایی را یافتند که مانع استفاده مغز از اطلاعات غیرقابل اطمینان میشوند.
یافتههای منتشرشده در6 اکتبر 2021 در مجله Nature توانست به محققان در پیشبرد درمان اسکیزوفرنی و بیماریهای مشابه آن کمک کند. درواقع علائم این افراد ممکن است حداقل تا حدی به دلیل ناتوانیشان در تجزیهوتحلیل ابهامات باشد.
شناسایی ابهام و عدم قطعیت
Michael Halassa، دانشیار مغز و علوم شناختی در دانشگاه MIT میگوید: “در حقیقت بخش زیادی از شناخت و درک ما از طریق تجزیه و تحلیل ابهامات در شرایط مختلف حاصل میشود.” او همچنین بیان میکند که همه ما مجبوریم از اطلاعات مبهمی استفاده کنیم تا به استنباطی درمورد آنچه در جهان اتفاق میافتد دست یابیم. بخشی از روند تجزیه و تحلیل ابهامات شامل تشخیص میزان اطمینان در تصمیمگیری است. هنگامی که این روند مختل شود، بر تفسیر ما نسبت به جهان پیرامونمان به طرز چشمگیری اثر میگذارد.
Halassa که یک روانپزشک است میگوید: “ازنظرمن، اختلالات طیف اسکیزوفرنی درواقع ایجاد خلل در استنباط درست از علل وقایع جهان و آنچه دیگران فکر میکنند است.” او میگوید که بیماران مبتلا به این اختلالات، باوری قوی به رویدادها و نشانههایی دارند که اکثر مردم آنها را بی معنی و بدون اهمیت تلقی میکنند. آنها ممکن است تصورکنند پیامهایی سرّی در یک ضبط صوت خراب گنجانده شدهاند و یا غریبههایی که میخندند برعلیه آنها در حال توطئهاند. چنین وقایعی غیر ممکن نیست اما اگر بیماران آگاه نباشند که رخ دادن این وقایع بسیار بعید است، توهّم ایجاد میشود.
Halassa وArghya Mukherjee که محققی در مقطع فوق دکترا است، قصد داشتند بدانند که مغز سالم چگونه ابهامات را مدیریت میکند و تحقیقات اخیر آزمایشگاههای دیگر سرنخهایی را آشکارکرد. تصویربرداری از عملکرد مغز نشان داد بخشی از مغز به نام تالاموس مدیودورسال (mediodorsal thalamus یا بخش پشتی-میانی تالاموس در عملکردهای اجرایی مانند برنامهریزی، کنترل شناختی، فعالیت حافظه و تصمیمگیری دخیل است زیرا با قشر پیش پیشانی ارتباطی مستقیم دارد.) زمانی فعال میگردد که از افراد خواسته میشود موقعیتی را به یاد آورند اما آنها مطمئن نیستند دقیقاً باید به چه چیزی توجه کنند. هرچه افراد برای انجام این کار کمتر راهنمایی شوند، تالاموس مدیودورسال با شدّت بیشتری فعالیت میکند.
تالاموس، مرکز مغز است که متشکل از سلولهایی بوده که نواحی دور از هم مغز را به هم ارتباط میدهد. ناحیه مدیودورسال تالاموس سیگنالهایی به قشر پیش پیشانی (در آناتومی مغز پستانداران، قشر پیش پیشانی قسمتی از قشر مغز است که قسمت جلویی لوب پیشانی را در بر میگیرد. این قسمت از مغز در فرآیندهایی مثل برنامهریزی، رفتارهای شناختی پیچیده، بیان شخصیت، تصمیمگیری و تعدیل رفتار اجتماعی نقش دارد. در واقع فعالیت اصلی این قسمت از مغز، تنظیم اعمال و افکار براساس اهداف درونی است.) میفرستد؛ جاییکه اطلاعات حسی با اهداف، خواستهها و دانش ما جهت چگونگی رفتار ادغام میشود. بررسیهای قبلی در آزمایشگاه Halassa نشان داد که تالاموس مدیودورسال به قشر پیش پیشانی کمک میکند تا در هنگام تصمیمگیری سیگنالهای مناسب را شناسایی کند و با تغییر شرایط، درصورت نیاز به تنظیم سیگنالها بپردازد. جالب است بدانید که فعالیت این ناحیه مغزی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمتر از سایر افراد است.
با همکاری Norman Lam، دانشجوی مقطع فوق دکترا و نیز محقق دیگری به نام Ralf Wimmer، Halassa و Mukherjee توانستند جهت شناسایی نقش تالاموس مدیودورسال در مدیریت ابهامات، مجموعهای از آزمایشات را روی حیوانات انجام دهند. در راستای این هدف موشهایی تربیت شدند تا به سیگنالهای حسی واکنش نشان دهند. این عمل با توجه به نشانههای صوتی انجام گرفت که به موشها آگاهی میداد روی نور تمرکز کنند یا صدا. هنگامیکه حیوانات علائم متناقضی را دریافت میکردند، باید درمییافتند که کدام یک از علائم واضحتراست و بر اساس آن عمل میکردند. محققان با دستکاری اعداد و نسبت علائم، قادر بودند میزان ابهامات را در این آزمایش تغییر دهند.
تقسیم کار در مغز
از طریق دستکاری و ثبت عملکرد مغز حیوانات، محققان دریافتند که قشر پیش پیشانی موشها، هربار با انجام این آزمایش درگیر میشود اما تالاموس مدیودورسال تنها زمانی فعال میشود که حیوانات سیگنالهایی را مبنی بر ابهامات در چگونگی رفتار دریافت کنند. Halassa میگوید:” تقسیم کار ساده ای در مغز وجود دارد. ناحیه قشر پیش پیشانی به محتوای پیام اهمیت میدهد. درحالیکه به نظر میرسد توجه تالاموس به میزان اطمینان نسبت به پیامهای ورودی است.”
Halassa و Mukherjee در تالاموس مدیودورسال زیرمجموعهای از سلولها را یافتند که هنگام ارائه نشانههای صوتی مغایر برای حیوانات، به طور اختصاصی فعال بودند. این نورونها که مستقیماً به قشر پیش پیشانی متصل میشوند، نورونهای بازدارندهای هستند که قادرند سیگنالهای پایین دست را خنثی کنند. Halassa میگوید:” بنابراین وقتی این نورونهای بازدارنده فعال میشوند، عملاً از عملکرد مغز مطابق با اطلاعات غیرقابل اطمینان ممانعت میکنند. نوع دیگری از سلولها بر ابهاماتی متمرکزند که هنگام کاهش سیگنالدهی بوجود میآید. Mukherjee اذعان دارد: “یک ناحیه اختصاصی جهت ادغام شواهد بدست آمده در طول زمان وجود دارد تا مفهومی از این نوع بررسی استخراج شود.”
از آنجا که Halassa و Mukherjee این نواحی را به طور اساسی بررسی میکنند، اولویت در تعیین این است که آیا این نواحی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دچاراختلال میشوند یا خیر. بدین منظور، آنها اکنون در حال بررسی نواحی موردنظر در حیوانات مدل مبتلا به این اختلال (اسکیزوفرنی) هستند. Mukherjee میگوید: “امید است که در نهایت با استفاده از روشهای دارورسانی غیرتهاجمی در حال توسعه، نواحی دارای نقص عملکرد را در این بیماران هدف قرار دهیم. ما از خصوصیت ژنتیکی این نواحی آگاهیم و میدانیم که این نواحی انواع خاصی از گیرندهها را بیان میکنند، بنابراین به دنبال داروهایی هستیم که این گیرندهها را هدف قرار دهند.” او میافزاید: “سپس به عنوان یک استراتژی درمانی مناسب میتوان به طور خاص این داروها را در تالاموس مدیودورسال وارد کرد تا نواحی موردنظر را سامان دهد.”
مترجم: مهدیه صابری