بررسی بیان ژنهای mex X و mex Y مربوط به پمپ افلاکس تحت تاثیر نانو ذره نقره اصلاح ساختار سطحی شده در باکتری سودوموناس آئروژینوزا
نویسنده: مرجان گودرزیان
آدرس مکاتبات: marmar.goodarzian92@gmail.com
چکیده
سودوموناس آئروژینوزا یک پاتوژن فرصت طلب و عامل 10 تا 15 درصداز عفونتهای بیمارستانی میباشد. با توجه به مصرف بی رویه آنتی بیوتیکها و باتوجه به مقاومت این باکتری در برابر داروهای ضد میکروبی مطالعات پیرامون شناسایی ترکیبات جدید ضد باکتریایی افزایش یافته است. طبق گزارشات دهه اخیر بخشی از حساسیت ضعیف دارویی این باکتری را مربوط به سیستمهای پمپ افلکس از جمله mex XY-oprD میشود. سیستم mex XY در سودوموناس آئروژینوزا منحصر به فرد است زیرا این اپرون در معرض آنتی بیوتیکهایی که به بیرون پمپ میکند القا میشود. امروزه پمپهای افلاکس به عنوان یکی از مهمترین مکانیسمهای مقاومت آنتی بیوتیکها در باکتریها مطرح شده است. با توجه به گسترش نگران کننده مقاومت به عوامل ضد میکروبی کلاسیک، روش درمانی نوآورانه برای مبارزه با عوامل بیماریزای مقاوم به آنتی بیوتیک مانند نانو ذرات ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی بیان ژنهای mexX وmexY تحت تاثیر نانوذره نقره اصلاح ساختار سطحی شده انجام شده است.
بررسی بیان ژن های LasI و LasR مربوط به بیوفیلم تحت تاثیر نانوذره نقره اصلاح ساختار سطحی شده درباکتری سودوموناس آئروژینوزا
نویسنده: مینا پورمبارک مهنایی
آدرس مکاتبات: minapormobarak200.gmail.com
چکیده
باتوجه به گسترش نگران کننده مقاومت به عوامل ضد میکروبی کلاسیک به خصوص در مورد بیوفیلم ها، روش های نوین برای مبارزه با عوامل بیماری زا مقاوم به آنتی بیوتیک از جمله نانو ذرات بیان می شود. در این مطالعه اثر نانو ذرات نقره روی بیان ژن های LasR و LasI مربوط به پيو فيلم سودوموناس آئروژینوزا مورد بررسی قرار گرفته است روش کار: در مرحله اول نانوذرات نقره به روش سبز با استفاده از عصاره برگ اکالیپتوس سنتز شد. سپس با استفاده از گلوتاتیون اصلاح ساختار سطحی انجام گردید. در مرحله بعد 50 نمونه ایزوله از نمونه های مختلف بالینی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان سینا تهران جداسازی شد. 24 سویه تولید کننده قوی بیوفیلم به منظور بررسي اثر نانوذرات نقره انتخاب گردید و MIC نانوذره بدست آمد، در نهایت اثر نانوذره نقره اصلاح شده با گلوتاتیون روی بیان ژن های LasR و LasI مربوط به بیوفیلم سودوموناس آئروژینوزا مورد بررسی قرا گرفت. نتایج: اثر نانو ذره نقره اصلاح شده با گلوتاتیون در غلظت MIC 2/1 باعث مهارکنندگی رشد باکتری در حدود 43 درصد کاهش بیان ژن LasI با تفاوت معنی دار شده است. در قسمتMIC 2/1 باعث مهارکنندگی رشد باکتری در حدود 43 درصد کاهش بیان LasR در بیو فیلم باکتری در حدود 14 درصد شده است ( P 0 < 05/0 ) نتیجه گیری : این مطالعه پیشنهاد می کند که نانوذرات نقره می تواند كاندید مناسب برای مهار تشکیل بیوفیلم سودوموناس آئروژینوزا باشند و نانو ذرات نقره می تواند بیان ژن های LasI و LasRدر بیوفيلم سودوموناس آئروژینوزا را کاهش دهند. کلیدواژگان: نانوذرات نقره، اکالیپتوس، اصلاح ساختار، گلوتاتیون، بیوفیلم، LasR، LasI
Investigation of LasI and LasR Gene Expressions Related to Biofilms Under the Influence of Silver Nanoparticle Correction of Planar Structure of Pseudomonas Aeruginosa
نویسنده: مرجان گودرزیان
آدرس مکاتبات: marmar.goodarzian92@gmail.com
چکیده
Background and objective: Due to the worrisome development of resistance to classical antimicrobial agents, especially in biofilms, new methods are proposed to combat antibiotic-resistant pathogens, including nanoparticles. In this study, the effect of silver nanoparticles on the expression of LasR and LasI genes associated with Pseudomonas anrogynous biofilm has been investigated. Materials and Methods: In the first step, silver nanoparticles were synthesized using Eucalyptus leaf extracts. The surface structure was then corrected using glutathione. In the next step, 50 isolates were isolated from different clinical samples of patients referring to Sina Hospital in Tehran. 24 strains of biofilm production were selected to evaluate the effect of silver nanoparticles. Finally, the effect of nanocrystalline nanoparticles was investigated. Finally, the effect of glutathione-modified nanoparticles on the expression of LasR and LasI genes from pseudomonas anhydrogenase biofilms was investigated. Findings: The effect of Nitrogen-modified nano-particle size corrected by glutathione at MIC concentration of 1/2 MAC resulted in a bacterial growth inhibition of 43% reduction of LasI gene expression, with a 1/2 MIC reduction in expression of LasR gene expression in bacterial biofilm in About 14 percent. (p <0.05) Conclusion: The study suggests that silver nanoparticles can be suitable candidates for inhibiting the formation of Pseudomonas anrogynous biofilms, and silver nano particles can reduce the expression of LasI and LasR genes in biofilms of Pseudomonas anrogynosa. Keyword(s): Silver Nanoparticles, Eucalyptus, Structure Correction, Glutathione, Konrom Sensing Biofilm, LasI, LasR
اثر کادمیوم بر بیان ژن Connexine37 در رده ی سلولی RAW264_7
نام نویسنده: مهشاد نظرپور
آدرس مکاتبات: Mahshad_nazarpoor@yahoo.com
زمینه و هدف: کادمیوم یک فلز سمی بوده که از طریق استنشاق و یا همراه با مواد غذایی وارد بدن شده و سبب ایجاد مشکلات بسیاری در اندام های مختلف بدن می شود. یکی از بیماری هایی که می تواند تحت تاثیر کادمیوم ایجاد شود آترواسکلروز می باشد. کانکسین ۳۷ ژنی است که جهش یا تغییر بیان آن با بیماری های قلبی عروقی در ارتباط است. در این مطالعه تلاش شده است تا تاثیر غلظت های مختلف کادمیوم بر بیان کانکسین ۳۷در رده ی سلولی RAW264-7بررسی شود. مواد و روش ها: سلول های رده سلولی ماکروفاژ موشی RAW264-7 پس از کشت در محیط کشت RPMI غنی شده با FBS به مقدار 10% (V/V) و نیز پنی سیلین و استرپتومایسین %1، در معرض غلظتهای 025,0، 0.05، 0.1، 0.2، 0.4، 0.8، 1.8، 3.1، 6.3، 12.5، 25 و 50 برحسب میلی مول کلرید کادمیوم قرار گرفته و بقای سلول ها پس از ۲۴ و ۴۸ ساعت با استفاده از روش MTT بررسی شد، بیان ژن کانکسین ۳۷ نیز پس از استخراج mRNA و ساخت cDNA، با استفاده از روش real-time PCR مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: غلظت IC50 در غلظت ۰٫۱ میلی مولار گروه تیمار ۴۸ ساعته به دست آمد. مقایسه منحنی تکثیر و ذوب بیان ژن connexin-37 نشان داد که میانگین دلتاها در Untreated به طور معناداری بیشتری از میانگین دلتاها در Treated است، بیان ژن connexin-37 در سلول های آلوده شده با کادمیوم نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (p.value<0.0001). نتیجه گیری: کادمیوم از طریق اثر بر میزان بیان ژن کانکسین ۳۷ می تواند سبب بروز بیماری آترواسکلروزیس شود کلیدواژگان: کادمیوم، کانکسین ۳۷، آترواسکلروز
بررسی میزان بیان ژن های KLF11، PCDH9 و TGFB2 در بیماران مبتلا به سرطان سلول های غیرکوچک ریه
نویسنده: محمد عبدالرضایی اناری
آدرس مکاتبات: mohammad28482@gmail.com
چکیده
با وجود پیشرفت در تشخیص و درمان، بیماری سرطان یکی از عوامل مهم مرگ و میر در دنیا است. سرطان ریه از اصلی ترین عوامل مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان است که سالانه بیش از ۱۸ میلیون نفر در اثر این سرطان جان خود را از دست می دهند. یکی از دلایل شیوع بالای این بیماری بویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته عدم وجود قوانین محدود کننده برای کشیدن سیگار می باشد. روش های مختلفی برای درمان سرطان ریه بکار گرفته می شوند که از جمله آن ها می توان به شیمی درمانی، پرتودرمانی و جراحی اشاره کرد. اما این روش ها نیز اکثر اوقات موفقیت آمیز نبوده و تنها اندکی موجب افزایش بهبود بیماران می شوند. انواع مختلف سرطان ریه شامل NSCLC و SCLC وجود دارد که شایع ترین نوع آن NSCLC می باشد. مطالعات متفاوتی حضور ژن های متعدد و موثر در نمونه های سرطان ریه را تایید کرده اند و برخی از آنها بر روی ژن های KLF11، PCDH9 و TGFB2 در سرطان ریه انجام شده است. KLF ها تنظیم کننده های رونویسی هستند که به طیف وسیعی از فرآیندهای سلولی کمک می کنند. ژن PCDH9 متعلق به خانواده پروتوكادهرین است و در چسبندگی سلولی دخالت دارد و TGFB2 چندین پروتئین و آبشارهای سیگنالینگ شامل پروتئین SMAD و آبشار MAPK را فعال می کند. در این مطالعه بیان این ۳ ژن مورد مطالعه قرار گرفت و به همین منظور ۳۰ نمونه بافت تو موری ریوی به همراه بافت نرمال مجاور تومور از بیمارستان دکتر مسیح دانشوری دریافت شده و مراحل استخراج RNA وسنتز cDNA روی نمونه ها انجام گرفت. سرانجام وضعیت بیان ژن ها توسط روش real-time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که این ژن ها در سرطان سلول های غیر کوچک ریه بیان معناداری از خود نشان نمی دهند. کلیدواژگان: میرطان سلول های غیر کوچک ریه، KLF11، PCDH9، TGFB2
بررسی میزان بیان ژن های beclin_1، ATG14 و UVRAG مرتبط با اتوفاژی در بیماران مبتلا به سرطان پستان
نویسنده: زهرا روشن
آدرس مکاتبات: zahraroshan1990@gmail.com
چکیده
سرطان پستان شایع ترین نوع سرطان مهاجم و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان است. یکی از عوامل موثر در ایجاد سرطان پستان اختلال در فرایندهای سلولی مثل اتوفاژی است. در واقع اتوفاژی یک فرایند تخریب لیزوزومی چند مرحله ای است که پروتئین هایی با عمر طولانی و ارگان های آسیب دیده را تخریب می کند. در این فرایند ژن های بسیاری از جمله Beclin-1، ATG14 و UVRAG درگیر هستند. هدف ما در این مطالعه، بررسی بیان ژن های Beclin-1، ATG14 و UVRAG مرتبط با اتوفاژی در سرطان پستان بود. مواد و روش ها: وضعیت بیان ژن های Beclin-1، ATG14 و UVRAG در 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان پس از استخراج RNA ژنومی و سنتز cDNA با استفاده از روش RT-PCR بررسی شد. بحث و نتایج: تغییر بیان معناداری در بیان ژن های Beclin-1، ATG14 و UVRAG میان نمونه های توموری در مقایسه با نمونه های نرمال در بیماران مبتلا به سرطان پستان مشاهده نشد (P>0.05). از آنجایی که اتوفاژی در سرطان های مختلف وابسته به محتویات سلول و مراحل سرطان، نقش سرکوبگر تومور یا آنکوژنی دارد، بنابراین برای تایید این ادعا نیاز به بررسی تعداد بیشتر نمونه سرطان پستان و همچنین بررسی سطح پروتئین های ژن های مذکور می باشد. کلیدواژگان: بیان ژن، Beclin-1، ATG14، UVRAG، RT-PCR، اتوفاژی، سرطان پستان
بررسى تغييرات بيان ژن هاى SGOL1 و SGOL1-AS1 در نمونه هاى بافت سرطان پستان
نویسنده:نگين نسيم
آدرس مکاتبات: Negin.nassim@yahoo.com
چکیده
سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانها در بین زنان محسوب میشود. مارکرهای توموری که در بافت سرطانی بیان می شوند نقش مهمی درتشخیص، پیش آگهی و پاسخ به درمان دارند. ژن SGOL1 در بافت های نرمال بیان میشود. بیان آن در انواعی از سرطانها نیز گزارش شده است. lncRNA ها،RNA های غیر کدکننده بلندی هستند که در فرایند های زیستی مختلف در پیشرفت سرطان پستان نقش مهمی ایفا میکنند. ژن SGOL1-AS1 از دسته lncRNA است. در صورت بیان بالای این ژنها در بافت توموری می توان از آنها به عنوان اهداف مناسبی برای ارزیابی سرطان پستان استفاده کرد. مواد و روشها: پس از اخذ تعداد80 نمونه بافت، شامل40 نمونه توموری و 40 نمونه سالم از بانک تومور، استخراج RNA از آنها انجام گرفت. سپس از روی RNAهای استخراج شده cDNA ساخته شد و با روش Real Time PCR، بیان ژنهایSGO1 وSGO1-AS1 همراه با کنترل داخلیGAPDH مورد بررسی قرار گرفت. نتیجهگیری: بیان ژن SGO1در نمونههای توموری نسبت به نمونههای نرمال3.6 برابر افزایش داشت (Pvalue < 0.0001). علاوه بر این هیچ تفاوت آماری معنا داری در بیان ژن SGOL1-AS1 بین نمونه های سالم و توموری مشاهده نشد (Pvalue = 0.1113). بحث: از آنجایی که ژن SGO1 دارای بیان بالاتری در نمونه ی بافت توموری نسبت به نمونه ی بافت سالم بود، حائز اهمیت میباشد و شاید بتوان با بررسی های بیشتر این ژن را به عنوان کاندیدی جهت مارکرهای توموری مناسب برای اهداف تشخیصی یا درمانی سرطان پستان در نظر گرفت. کلیدواژگان: سرطان پستان، lncRNA، مارکرهای توموری
The Association Study of Hygienic Behavior and Probiotic Treatment over Gene Expression Regulation (AmDOP3 and Gat-a) to Tolerate Varroa Infection in Apis Mellifera
نویسنده: پیمان پیری
آدرس مکاتبات: Peymanpiri@iCloud.com
چکیده
To biologically confront a wide variety of hazardous honeybee diseases, the interaction of hygienic behavior (HGB) and probiotic treatment (PT) was studied to analyse varroa mite Infection (VMI) tolerance. The hypothesized interaction was studied with comparing genes expression regulation in AmDOP3 and Gat-a. Then, two groups of 12 honey bee colony (HBC) were selected out of 150 HBC which had different HGB levels. These HBC were put under 3 different levels of PT using the randomized complete block design (RCBD) method. Then, the difference on the candidate gene expression in the head tissue of 840 bees from the surviving HBC, VMI percentage and the population density of honey bee colony (PDHC) was evaluated. The relative quantitative real-time PCR results revealed that under PT, Gat-a is down regulation of gene expression (DRGE) (P<0.05) and AmDOP3 was up regulation of gene expression in the HGB block (P<0.01). In the control group and non HGB block, Gat-a was overexpressed while the treated HBC and HGB block were relatively DRGE. Relative expression of AmDOP3 was DRGE as the PT level was increased. The target genes had a signifecant negative correlation with one another. The increment in the PT level, lead to a rise in the PDHC. The VMI percentage and PDHC had a significant negative correlation and VMI toleration is directly linked with PT. Over expression of Gat-a gene was only observed in the control HBC and the non HGB samples. PT has the ability to synthesize GABA in the digestive system, prevents Gat-a overexpresion and directs the biologic situation towards the ideal like HGB samples. So, the probiotic consumption works as an ameliorator of the neurotransmitter ‘s function that has a known place in HGB and also increases the VM toleration. Probiotics increase HGB by positively changing the molecular mechanism of the honeybees’ brain. It also increases varroa toleration in the HBC by physiological alterations. Improving HGB with the selection not only boosts VMI removal, but it also increases the genetic potential of VM toleration via bio-mechanisms that are victimized via VMI Keywords(s): honeybee; varroa mite control; hygienic behavior; probiotic; gene expression; dopamine; GABA
Role of insulin-like growth factor 2 (IGF-2) in memory impairment and hippocampal cell death following intracerebral hemorrhage in rats
نویسنده: فرزانه وفایی باقری
آدرس مکاتبات: Farzanehvafaee@yahoo.com
چکیده
بررسی نقش فاکتور رشد شبه انسولین نوع دو IGF-2 در اختلال حافظه و مرگ سلولی در هیپوکمپ به دنبال سکته هموراژیک در موش صحرایی
نویسنده:فرزانه وفایی باقری
آدرس مکاتبات: Farzanehvafaee@yahoo.com
چکیده
فاکتور رشد شبه انسولین نوع دو (IGF-2) یک فاکتوررشد و یک سایتوکاین ضدالتهابی است که نقش کلیدی در تثبیت حافظه ایفا می کند. با این حال، نقش این فاکتور در آسیب های حاد مغزی مشخص نیست. بدین منظور در این مطالعه هدف بررسی تغییرات بیان ژن و پراکندگی IGF-2 در روزهای مختلف بعد از آسیب حاد هیپوکمپ و بررسی نقش IGF-2 در اختلال حافظه و مرگ سلولی ناشی از سکته هموراژیک (Intracerebral hemorrhagic, ICH) می باشد. روش کار: در گروه های ICH با تزریق 100 میکرولیتر از خون خود حیوان به داخل هیپوکمپ سمت چپ در رت های نر نژاد Sprague-Dawley (وزن 220-25 گرم) سکته هموراژیک ایجاد شد. Recombinant IGF-2 30 دقیقه بعد از ایجاد ICH به داخل هیپوکمپ آسیب دیده در یک گروه که چهارده روز زنده می ماند، تزریق گردید. درگروه های شم، جراحی انجام گردید ولی خون به داخل هیپوکمپ تزریق نگردید. سپس در روزهای اول، سوم، هفتم و چهاردهم بعد ازجراحی، تست های رفتاری از قبیل ارزیابی آسیب های نورولوژیکی، ارزیابی فعالیتی حرکتی، حافظه اجتنابی و تست شناسایی جسم جدید انجام شد. در پایان تستهای رفتاری در روزهای ذکر شده، به منظورانجام مطالعات هیستوپاتولوژی، ایمونوهیستوشیمی و بررسی بیان ژن IGF-2 به روش real-time polymerase chain reaction نمونه بافت مغز به روش مناسب برای هر تست جمع آوری گردید. نتایج: نتایج ما نشان می دهد که ارزیابی آسیب های نورولوژیکی از روز 7 به حالت طبیعی برمی گردد و همچنین اختلال حرکتی در تست wire hanging دیده نشد. زمان تاخیر ورود به اتاق تاریک در گروه های ICH کاهش معنا داری و مدت زمان ماندن در اتاق تاریک افزایش معناداری در مقایسه با گروه های شم داشته است. تزریق recombinant IGF-2 باعث تغییر معناداری در هر دوی این پارامترها شد. حافظه تشخیصی در روز هفتم بعد از جراحی تغییر معناداری نسبت به گروه سکته روز سوم نشان داد ، علاوه بر این گروه سکته روز چهاردهم نسبت به هر دو گروه شم و سکته روز سوم کاهش معناداری داشته است. در میزان Discrimination ratio در تست شناسایی جسم جدید در گروه تحت درمان با IGF-2 تغییر معناداری با گروه سکته روز چهاردهم دیده نشد. مطالعات استریولوژی نشان می دهد که حجم هیپوکمپ و تعداد نورون ها در گروه های ICH نسبت به گروه های شم کاهش معنادارو حجم ناحیه آسیب دیده و تعداد سلوهای غیر نورونی و نورون های مرده افزایش معناداری داشته است و با تزریق IGF-2 بهبود معناداری در مطالعات استریولوژی دیده شد. داده های ایمنوهیستوشیمی نشان داد که پراکندگی IGF-2 در گروه های ICH افزایش یافته است و تزریق IGF-2 باعث کاهش معناداری در پراکندگی آن شده است. بیان ژن IGF-2 در تمامی گروه ها نسبت به گروه کنترل افزایش داشته اما تفاوت معناداری بین گروه های شم و ICH دیده نشد. با این حال تزریق IGF-2 باعث کاهش معنادار بیان ژن آن شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، احتمالا IGF-2 در اختلال حافظه و مرگ سلولی در آسیب حاد هیپوکمپ بعد از سکته هموراژیک نقش دارد و پراکندگی و بیان ژن آن در روزهای مختلف بعد از آسیب افزایش پیدا می کند. علاوه بر این تزریق IGF-2 می تواند حافظه و آسیب ناشی از سکته هموراژیک را بهبود بخشد. کلیدواژگان:سکته هموراژیک، فاکتور رشد شبه انسولین نوع 2، حافظه و یادگیری، هیپوکمپ، رت
مطالعه ی همراهی پلیمورفیسمهای (rs8079034) (rs650287) , ژن NLRP1 بااستعداد ابتلا به بیماری بهجت
نویسنده: سینا پیرهادی
آدرس مکاتبات: sinaforgotten@gmail.com
چکیده
مقدمه: بیماري بهجت یک بیماري خودایمن و مزمن است که میتواند چندین سیستم بدن را درگیر کند. دلایل متنوعی برای بروز این بیماری شناخته شده است. پاتوژنز بیماری بهجت شامل عوامل متعدد ژنتیکی و محیطی میباشد، با این حال هنوز علت بیماری بهجت ناشناخته است. پلیمورفیسم در ژنهای مختلفی در بروز بیماری بهجت موثر میباشند که یکی از این ژنها، ژن NLRP1 میباشد. در تحقیق حاضر به بررسی ارتباط 2 پلیمورفیسم ژنNLRP1 در بیماران مبتلا به بیماری بهجت پرداخته شده است. روش کار: در این مطالعه 200 نمونه ی بیماری بهجت به عنوان مورد، همچنین 200 نمونه ی سالم بدون هیچ سابقهای از بیماری بهجت، به عنوان شاهد انتخاب شدند(100 نمونه ی بیمار و 100 نمونه ی کنترل برای هر پلی مورفیسم). DNA ژنومی هر فرد از لوکوسیتهای خون محیطی استخراج شد. جهت بررسی پلیمورفیسمهای rs8079034 و rs6502867 ژن NLRP1 از روشPCR-RFLP استفاده شد. آنزیمهای محدودالاثر AciI و AccI به ترتیب برای هضم آنزیمی استفاده شدند. محصولات حاصل از هضم آنزیمی روی ژل آکریلامید 12% برده شده، سپس قطعات حاصل از هضم بررسی شدند. آزمون مربع کای به منظور بررسی تفاوت بین فراوانی آللی و ژنوتیپی افراد بیمار و کنترل با استفاده از نرم افزار SPPS ver16 انجام شد. میزان خطر نسبی افراد با بیماری بهجت با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک بررسی گردید. نتیجه و بحث: آنالیزهای آماری تفاوت معناداری (P<0.05) بین فراوانی آللی جایگاهrs8079034 (52/2-96/55 ,CI95%=0 /069 ,odds Ratio=1 /0p=) در افراد بیمار و سالم در افزایش خطر ابتلا نشان نداد. تفاوت معنی داری بین فراوانی آللی جایگاه) rs6502867010/0 ,P<51/0,odds Ratio= 76/0-34/0CI95%=) افراد بیمار و کنترل مشاهده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که ارتباط معنیداری بین برخی پلیمورفیسمهای ژن NLRP1 و بیماری بهجت میتواند وجود داشته باشد و این امرمطالعات بیشتر در این زمینه را میطلبد. کلیدواژگان:بیماری بهجت، ژن NLRP1 و PCR-RFLP
میزان بیان Long noncoding RNAs در سرطان معده
نویسنده: فربد اسفندی
آدرس مکاتبات: farbod.esfandi@geniranlab.ir
چکیده
Long noncoding RNAs یا lncRNAs در بیماری زایی سرطان های مختلف انسانی مانند سرطان معده دخالت دارند. در مطالعه پیش رو پنج lncRNA با نام های NEAT1، TUG1، PANDA، UCA1 و GHET1 جهت ارزیابی بیان آن ها در نمونه های سرطان معده در مقایسه با بافت بخش های مجاور غیر سرطانی (ANCTs) همان بیمار ها انتخاب شدند. برخی گزارشات قبلی ارتباط این lncRNAs را در سرطان معده نشان داده اند. با این حال، این پژوهش با هدف یافتن ارتباط lncRNA ها با اطلاعات بالینی بیماران و پتانسیل آن ها به عنوان بیومارکر های تشخیصی انجام شده است. ارتباطات معنی داری بین تومور اولیه و بیان نسبی کل lncRNA ها در نمونه های سرطانی در مقایسه با ANCT ها یافت شد. علاوه بر این، بیان نسبی GHET1 با شرایط گره های لنفی مرتبط بود. قدرت تشخیص GHET1 از سایر lncRNA ها بالاتر بود. ترکیب GHET1، TUG1، UCA1 و PANDA شاخص بودن و قدرت تشخیص را افزایش داد(AUC = 0.8; P < 0.0001). مطالعه حاضر مشارکت lncRNA ها در بیماری زایی سرطان معده تأیید کرده و پتانسیل آن ها را به عنوان بیومارکر های تشخیصی نشان داده است. کلیدواژگان: سرطان معده ، long noncoding RNA
بیان long non-coding RNAs یا (lncRNAs) در سلول های سرطانی غیر کوچک بافت ریه تنظیم نشده است
نویسنده: فربد اسفندی
آدرس مکاتبات: farbod.esfandi@geniranlab.ir
چکیده
کاهش بیان β-Secretase 1 و رشته طبیعی RNA آنتی سنس (Anti-Sense) آن در سرطان معده
نویسنده: فربد اسفندی
ایمیل: farbod.esfandi@geniranlab.ir
چکیده
آنالیز بیان OIP5-AS1 در سلول های سرطانی غیر کوچک ریه
نویسنده: فربد اسفندی
آدرس مکاتبات: farbod.esfandi@geniranlab.ir
چکیده
زمینه و هدف: سرطان ریه به عنوان کشنده ترین سرطان بین مردان، محققان را وادار به یافتن بیومارکر های سرطان جهت تشخیص و پیش بینی زودهنگام این سرطان کرده است. میان بیومارکر های محتمل، گروهی از RNA های غیر ترجمه ای با سایز بالاتر از 200 نوکلئوتید وجود دارد که long non-coding RNAs و یا lncRNAs نامیده می شوند. اهداف: در مطالعه پیش رو سطح بیان یک lncRNA با نام OIP5-AS1 در 32 نمونه از سلول های سرطانی غیر کوچک ریه (NSCLC) در مقایسه با باقت همجوار غیرسرطانی (ANCTs) توسط real-time PCR سنجیده شد. نمونه ها مروبط به بیمارانی بود که در سال های 2015 و 2016 در بیمارستان لبافی نژاد پذیرش شده بودند. نتایج: در مجموع سطوح بیان OIP5-AS در بافت های توموری نسبت به نمونه های ANCT مربوط به مردان به شکل معنی داری کاهش یافته بود. با این حال هیچ ارتباطی بین بیان نسبی OIP5-AS1 و اطلاعات کلینیکی و پاتوبیولوژی بیماران و یا تاریخچه مصرف سیگار یافت نشد. سطوح بیان این lncRNA ارتباطی به سن بیماران نداشت. نتیجه گیری: این lncRNA احتمالا بتواند یک بیومارکر جدید از بیماران NSCLC ایرانی باشد. البته جهت تأیید نتایج این مطالعه، مطالعات بیشتر با نمونه های بیشتری در آینده نیاز است. علاوه بر این براساس وجود تفاوت در فاکتور های ریسک ابتلا به سرطان ریه در جمعیت های متفاوت، نیاز است تا مطالعات بر پایه جمعیت انجام شود تا بتوان با کشف نقش این lncRNA در بیماری زایی سرطان ها در هر منطقه، درمان های مناسب برای آن جمعیت را طراحی کرد. کلیدواژگان: سرطان ریه، OIP5-AS، lncRNA، long non-coding RNA
آنالیز ترانسکریپتوم رده سلولی سرطان ریه(A549) به روش RNA-seq پس از ترانسفکشن با mir-126
نویسنده:سید میلاد هاشمی حفظ آباد
آدرس مکاتبات: miladhashemi.email@gmail.com
چکیده
کلیدواژگان: TMEM45B، ESRP1، CEACAM6، RNA-Sequencing A549, lung cancer
مطالعه اثر عصاره هیدروالکلی عناب (Z. zizyphus) بر روی تغییرات شاخصه های رمیلیناسیون و التهاب (فاکتور CRP) در موش های نر رت مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس القاء شده با اتیدیوم بروماید
نویسنده: ساحل مردانی، مسعود سلطانی حلوایی
آدرس مکاتبات: masood.soltani.h@gmail.com
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماری های دمیلینه کننده التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی (CNS) است. دمیلینه شدن یک مشخصه کلاسیکی بیماری MS می باشد. دمیلینه شدن توکسیک به وسیله اتیدیوم بروماید (EB) یکی از رایج ترین مدل های کاربردی برای کشف ظرفیت جبرانی سیستم عصبی مرکزی است. در مطالعه اخیر تاثیر عصاره هیدروالکلی میوه عناب (Z. ziziphus) در رمیلینه شدن و کاهش فاکتور التهابی CRP پس از القاء با اتیدیوم بروماید که سبب دمیلینه شدن در ناحیه کیاسمای بینایی رت های ویستار شد، مورد بررسی قرار داده شد. مواد متشکله در عصاره هیدروالکلی میوه عناب (شامل پلی فنل ها، فلاونوئید ها، آلکالوئید ها) فعال سازی لنفوسیت های B و T را مهار کرده و نهایتا سبب کاهش التهاب می گردد.
مواد و روش ها: در این مطالعه از 32 سر رت نژاد ویستار نر با وزن تقریبی 250 – 300 گرم استقاده شد. رت ها به 4 گروه تقسیم شدند و به 3 گروه تزریق 10 میکرولیتر EB (g/ml 0.15) به عنوان گروه های شاهد و تیمار به ناحیه کیاسمای بینایی به کمک دستگاه استریوتکسی تزریق شد. یک گروه هم به عنوان کنترل هیچ تزریقی صورت نپذیرفت. موش های گروه تیمار در دو دسته دوز ng/μl 200 و ng/μl400 در روز های 13، 17 و 21 پس از القاء دمیلیناسیون با عصاره عناب تیمار شدند. در گروه های شاهد و کنترل هیچ تیماری صورت نپذیرفت. 25 روز پس از تزریق اولیه از حیوانات نمونه سرم خونی برای مطالعات فاکتور التهابی CRP گرفته شده، سپس کشته شدند و همچنین بخش بافتی کیاسمای آن ها جمع آوری و جهت تهیه مقاطع بافتی و مطالعه با میکروسکوپ نوری آماده شدند. وسعت دمیلیناسیون با استفاده از نرم افزار NIH Image J اندازه گیری و کمی شده و همچنین شمارش سلول های دمیلینه باقی مانده انجام گردید.
یافته ها و نتایج: نتایج تست فاکتور التهابی CRP نشان دهنده کاهش پروتئین مذکور در اثر تزریق عصاره هیدروالکلی عناب بوده و در دوز ng/μl400 بیشترین میزان کاهش التهاب را نشان داد. بررسی با میکروسکوپ نوری تاثیر مثبت عصاره هیدروالکلی عناب یک تاثیر مثبت روی آکسون هایی دمیلینه در جهت رمیلینه شدن داشت، بدین معنی که عصاره هیدروالکلی عناب با کاهش التهاب در مناطق آسیب دیده توانست سبب افزایش تعداد سلول های الیگودندرسیت و افزایش ضخامت میلین در آکسون های آسیب دیده شود.
کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس،اتیدیوم بروماید، دمیلیناسیون، رمیلیناسیون، فاکتور التهابی CRP، عصاره هیدروالکلی عناب
سلام و روزبخیر
ایا برای خدمات و اموزش هاتون و برگزاری دوره ها، به مراکز استان ها نمایندگی میدید؟ نوع همکاری و گستره اون چطور هست؟
ممنون
بله جهت اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید
برای انجام عملی پایان نامه سوال داشتم
جها مشاوره رایگان تماس بگیرید