تومورهای مغز و نخاع تودهای از سلولهای غیر طبیعی در مغز یا نخاع هستند که خارج از کنترل رشد کردهاند. در بیشتر قسمتهای دیگر بدن، تشخیص تومورهای خوش خیم (غیر سرطانی) و تومورهای بدخیم (سرطانی) بسیار مهم است.
تومورهای خوش خیم در بافتهای مجاور رشد نمیکنند یا به مناطق دور گسترش نمییابند، بنابراین تومورهای خوش خیم موجود در سایر قسمتهای بدن تقریباً هرگز تهدید کننده زندگی نیستند. یکی از دلایل اصلی خطرناک بودن تومورهای بدخیم این است که میتوانند در سراسر بدن پخش شوند.
تومورهای مغزی به ندرت به سایر قسمتهای بدن گسترش مییابند اما بیشتر آنها میتوانند از طریق بافت مغزی توسعه یابند. حتی به اصطلاح تومورهای خوش خیم مغزی نیز میتوانند در حین رشد، بافت طبیعی مغز را تحت فشار قرار دهند و از بین ببرند که این پدیده میتواند منجر به ایجاد آسیب جدی یا حتی گاهی تهدید کننده زندگی شود.
به همین دلیل، پزشکان معمولا از تومورهای مغزی به جای سرطانهای مغزی (brain cancers) نام میبرند. نگرانیهای اصلی در مورد تومورهای مغز و نخاع عبارتند از:
- اینکه چقدر سریع رشد میکنند.
- اینکه چقدر راحت از طریق بقیه مغز یا نخاع پخش میشوند.
- جایی که آنها قرار دارند.
- اینکه بتوان آنها را حذف کرد (یا از بین برد) و آنها مجدد پدیدار نشوند.
اما تومورهای خوش خیم و بدخیم مغز و نخاع میتوانند تهدید کننده زندگی باشند.
تومورهای مغز و نخاع موجود در بزرگسالان و کودکان متفاوت است. آنها اغلب در نواحی مختلف شکل میگیرند، از انواع سلولهای مختلف ایجاد میشوند و ممکن است دیدگاهها و درمانهای متفاوتی نیز داشته باشند.
سیستم عصبی مرکزی (The central nervous system)
برای درک تومورهای مغز و نخاع، دانستن ساختار و عملکرد طبیعی سیستم عصبی مرکزی (CNS) که نام پزشکی مغز و نخاع است، به شما کمک میکند.
مغز (brain) مرکز فکر، احساس، حافظه، گفتار، بینایی، شنوایی، حرکت، تنفس و بسیاری موارد دیگر است. طناب نخاعی و اعصاب خاصی در سر به نام اعصاب جمجمه ای (cranial nerves) به انتقال پیامها بین مغز و بقیه بدن کمک میکند. این پیامها به ماهیچههای ما میگویند که چگونه حرکت کنند، اطلاعات جمع آوری شده توسط حواس را منتقل کنند و به هماهنگ کردن عملکرد اندامهای داخلی کمک کنند.
مغز توسط جمجمه (skull) محافظت میشود. به همین ترتیب، نخاع (spinal cord) توسط استخوانها (مهرهها) ستون فقرات (spinal column) محافظت میشود.
مغز و نخاع توسط مایع خاصی به نام مایع مغزی نخاعی (CSF) احاطه شده و تحت پوشش قرار میگیرند. مایع مغزی نخاعی توسط شبکه مشیمیه که در فضاهای داخل مغز به نام بطن یافت میشود، ساخته میشود. بطنها و فضاهای اطراف مغز و نخاع با CSF پر میشوند.
بخشهایی از مغز و نخاع
نواحی اصلی مغز شامل مخ (cerebrum)، مخچه (cerebellum) و ساقه مغز (brain stem) است. هر قسمت عملکرد خاصی دارد.
مخ: مخ بخش بزرگ و بیرونی مغز است. این قسمت به دو نیمکره یا نیمه چپ و راست (halves) تقسیم میشود و استدلال، تفکر، احساسات و زبان را کنترل میکند. همچنین مسئول حرکات ماهیچه ای برنامه ریزی شده (ارادی) (پرتاب توپ، راه رفتن، جویدن و غیره) و دریافت و تفسیر اطلاعات حسی مانند بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و درد است.
مخچه: مخچه در زیر مخ در قسمت پشتی مغز قرار دارد. این بخش به هماهنگی حرکت کمک میکند.
ساقه مغز: ساقه مغز قسمت پایینی مغز است که به نخاع متصل میشود. این منطقه شامل تودههایی از رشتههای عصبی بسیار طولانی است که سیگنالهایی را برای کنترل ماهیچهها و حس یا احساسات بین مغز و بقیه بدن حمل میکنند. مراکز ویژه در ساقه مغز نیز به کنترل تنفس و ضربان قلب کمک میکنند. همچنین، بیشتر اعصاب جمجمه ای (که در زیر توضیح داده شده است) از ساقه مغز شروع میشوند.
ساقه مغز به 3 قسمت اصلی تقسیم میشود: مغز میانی (midbrain)، پل مغزی (pons) و بصل النخاع (medulla oblongata).
از آن جایی که ساقه مغز ناحیه کوچکی است که برای زندگی بسیار ضروری است، ممکن است نتوان با جراحی تومورهای این ناحیه را برداشت.
اعصاب جمجمه ای (Cranial nerves): اعصاب جمجمه ای مستقیماً از قاعده مغز خارج میشوند (برخلاف خروج از نخاع). این اعصاب سیگنالها را مستقیماً بین مغز و صورت، چشمها، گوشها، زبان، دهان و برخی مناطق دیگر حمل میکنند.
طناب نخاعی (Spinal cord): نخاع از دستههایی از رشتههای عصبی بسیار بلند تشکیل شده است که سیگنالهای مربوط به کنترل عضلانی، حواس یا احساسات و کنترل مثانه و روده را حمل میکنند.
غده هیپوفیز (Pituitary gland) و هیپوتالاموس (hypothalamus): هیپوفیز غده کوچکی در قاعده مغز است. این غده به بخشی از مغز به نام هیپوتالاموس متصل است. این دو بخش با هم کار میکنند تا هورمونهایی را بسازند که به تنظیم فعالیت چندین غده دیگر در بدن کمک میکنند. مثلا:
- میزان هورمون تیروئید (thyroid hormone) ساخته شده توسط غده تیروئید را کنترل میکنند.
- بر تولید و ترشح شیر مادر تأثیر میگذارند.
- میزان هورمونهای مردانه یا زنانه ساخته شده توسط بیضهها یا تخمدانها را کنترل میکنند.
- هورمون رشد (growth hormone) میسازند که رشد بدن را تحریک میکند.
- آنها وازوپرسین (vasopressin) میسازند که تعادل آب را توسط کلیهها تنظیم میکند.
رشد تومورها در هیپوفیز یا هیپوتالاموس و یا نزدیک آنها و همچنین جراحی و یا پرتو درمانی در این ناحیه، میتواند بر این عملکردها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، تومورهایی که از غده هیپوفیز شروع میشوند، گاهی اوقات هورمون خاصی را بیش از حد تولید میکنند که میتواند مشکلاتی را در فرد ایجاد کند.
از سوی دیگر، ممکن است یک فرد پس از درمان سطوح پایینی از یک یا چند هورمون داشته باشد و ممکن است برای جبران آن نیاز به مصرف هورمون پیدا کند.
غده پینه آل (Pineal gland): غده صنوبری یا پینه آل در واقع بخشی از مغز نیست. این یک غده درون ریز کوچک است که بین نیمکرههای مغز قرار دارد. هورمون ملاتونین – هورمونی که خواب را تنظیم میکند – توسط این غده و در پاسخ به تغییرات نوری ساخته میشود. شایع ترین تومورهای غده پینه آل پینئوبلاستوم (pineoblastomas) نامیده میشوند.
سد خونی- مغزی (Blood-brain barrier): پوشش داخلی رگهای خونی کوچک (مویرگها) در مغز و نخاع، یک سد بسیار انتخابی بین خون و بافتهای سیستم عصبی مرکزی ایجاد میکند. این سد به طور معمول به حفظ تعادل متابولیک مغز کمک کرده و از ورود سموم مضر به مغز جلوگیری میکند. متأسفانه، این سد اغلب داروهای شیمی درمانی را که برای کشتن سلولهای سرطانی استفاده میشوند را از این بافتها دور نگه میدارد و بنابراین در برخی موارد مفید بودن این روشهای شیمی درمانی را محدود میکند.
شبکه کوروئید (Choroid plexus): شبکه مشیمیه ناحیه ای از مغز در داخل بطنها است که CSF را میسازد که مغز را تغذیه و از آن محافظت میکند.
انواع سلولها و بافتهای بدن در مغز و نخاع
مغز و نخاع دارای انواع مختلفی از بافتها و سلولها هستند که میتوانند به انواع مختلف تومور تبدیل شوند.
نورونها (Neurons، سلولهای عصبی): این سلولها در مغز مستقر هستند که به تعیین تفکر، حافظه، احساسات، گفتار، حرکت ماهیچهها، احساس و تقریباً هر چیز دیگری که مغز و نخاع انجام میدهند، کمک میکنند.
بر خلاف بسیاری از انواع سلولهای دیگر که میتوانند رشد و تقسیم شوند تا آسیبهای ناشی از تروما یا بیماری را ترمیم کنند، سلولهای عصبی در مغز و نخاع تقریباً یک سال پس از تولد (به استثنای چند مورد) تا حد زیادی تقسیم نمیشوند. نورونها معمولا تومور تشکیل نمیدهند اما اغلب توسط تومورهایی که از نزدیکشان شروع میشوند، آسیب میبینند.
سلولهای گلیال (Glial cells): سلولهای گلیال سلولهای پشتیبان مغز هستند. بیشتر تومورهای مغز و نخاع از سلولهای گلیال ایجاد میشوند. گاهی اوقات به این تومورها گلیوما (gliomas) نیز گفته میشود.
3 نوع اصلی سلولهای گلیال وجود دارد:
- آستروسیتها (Astrocytes) به حمایت و تغذیه نورونها کمک میکنند. هنگامی که مغز آسیب میبیند، آستروسیتها بافت اسکار تشکیل میدهند که به ترمیم آسیب کمک میکنند. تومورهای اصلی شروع شده در این سلولها آستروسیتوم (astrocytomas) یا گلیوبلاستوما (glioblastomas) نامیده میشوند.
- الیگودندروسیتها (Oligodendrocytes) میلین را میسازند، ماده ای چرب که آکسونهای سلولهای عصبی مغز و نخاع را احاطه کرده و عایق میکند. این ماده به نورونها کمک میکند تا سیگنالهای الکتریکی را از طریق آکسونها ارسال کنند. تومورهایی که در این سلولها شروع میشوند الیگودندروگلیوما (oligodendrogliomas) نامیده میشوند.
- سلولهای اپاندیمال (Ependymal cells)، بطنها (نواحی پر از مایع) را در داخل مغز میپوشانند و بخشی از مسیری را تشکیل میدهند که CSF از طریق آن جریان مییابد. تومورهایی که در این سلولها شروع میشوند اپندیموم (ependymomas) نامیده میشوند.
(نوع چهارم از سلولها، به نام میکروگلیا (microglia)، سلولهای مبارزه کننده با عفونت در سیستم عصبی مرکزی هستند. آنها بخشی از سیستم ایمنی بوده و سلولهای گلیال واقعی نیستند.)
سلولهای نورواکتودرمال (Neuroectodermal cells): این سلولها اشکال اولیه سلولهای سیستم عصبی هستند که احتمالاً در رشد سلولهای مغزی نقش دارند. آنها در سراسر مغز یافت میشوند، اگرچه اغلب در سیستم عصبی مرکزی بزرگسالان دیده نمیشوند. شایع ترین تومورهایی که از این سلولها بوجود میآیند در مخچه ایجاد میشوند و مدولوبلاستوما (medulloblastomas) نامیده میشوند.
مننژها (Meninges): لایههایی از بافت هستند که از مغز و نخاع محافظت میکنند. CSF از میان فضاهایی که توسط مننژها تشکیل شده است، حرکت میکند. شایع ترین تومورهایی که در این بافتها شروع میشوند، مننژیوم (meningiomas) نامیده میشوند.
آمار کلیدی برای تومورهای مغز و نخاع
تخمینهای انجمن سرطان آمریکا برای تومورهای مغز و نخاع در ایالات متحده برای سال 2022 شامل بزرگسالان و کودکان میشود.
- حدود 25050 تومور بدخیم مغز یا نخاع (14170 مورد در مردان و 10880 مورد در زنان) تشخیص داده خواهد شد. اگر تومورهای خوش خیم (غیر سرطانی) نیز در نظر گرفته شوند، این اعداد بسیار بیشتر خواهد بود.
- حدود 18280 نفر (10710 مورد مرد و 7570 مورد زن) بر اثر تومورهای مغز و نخاع خواهند مرد.
به طور کلی، احتمال اینکه یک فرد در طول زندگی خود به تومور بدخیم مغز یا نخاع مبتلا شود، کمتر از 1٪ است. خطر ابتلا به هر نوع تومور مغزی یا نخاعی در بین زنان کمی بیشتر از مردان است، اگرچه خطر ابتلا به تومور بدخیم در مردان کمی بیشتر از زنان است. این امر تا حد زیادی به این دلیل است که انواع خاصی از تومورها در یک جنس دیگر شایع تر هستند (به عنوان مثال، مننژیوم در زنان شایع تر است).
علائم و نشانههای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
بسیاری از انواع مختلف تومورها میتوانند در مغز یا نخاع شروع شوند. این تومورها بسته به مکان و سرعت رشدشان ممکن است علائم و نشانههای مختلفی را ایجاد کنند.
علائم و نشانههای تومورهای مغزی یا نخاعی ممکن است به تدریج ایجاد شده و با گذشت زمان بدتر شوند و یا حتی ممکن است به طور ناگهانی – همانند تشنج – رخ دهند.
علائم عمومی
تومورها در هر قسمت از مغز ممکن است فشار داخل جمجمه را افزایش دهند (معروف به فشار داخل جمجمه یا intracranial pressure). این اتفاق میتواند ناشی از رشد خود تومور، تورم در مغز یا انسداد جریان مایع مغزی نخاعی (CSF) باشد. افزایش فشار میتواند منجر به علائم عمومی مانند موارد زیر گردد:
- سردرد
- حالت تهوع
- استفراغ
- تاری دید
- مشکلات تعادلی
- تغییرات شخصیتی یا رفتاری
- تشنج
- خواب آلودگی یا حتی کما
سردردهایی که با گذشت زمان بدتر میشوند، یکی از علائم رایج تومورهای مغزی هستند که در حدود نیمی از بیماران دیده میشود. (البته بیشتر سردردها ناشی از تومور نیستند.)
تقریباً نیمی از افراد مبتلا به تومورهای مغزی در برخی مواقع دچار تشنج میشوند. نوع تشنج ممکن است به محل تومور وابسته باشد. گاهی اوقات این اتفاق اولین علامت تومور مغزی است اما کمتر از 1 مورد از هر 10 تشنج اولیه ناشی از تومورهای مغزی میباشد.
علائم وجود تومور در قسمتهای مختلف مغز یا نخاع
تومورها در قسمتهای مختلف مغز یا نخاع میتوانند علائم مختلفی را ایجاد کنند. اما این علائم میتواند ناشی از هر گونه ناهنجاری دیگری نیز در آن مکان خاص باشد – این اتفاق همیشه به این معنی نیست که فرد دارای تومور مغزی یا نخاعی است.
- تومورها در قسمتهای مخ (قسمت بزرگ و بیرونی مغز) که حرکت یا حس را کنترل میکنند، میتوانند باعث ضعف یا بیحسی بخشی از بدن، اغلب فقط در یک طرف آن شوند.
- تومورها در قسمتهایی از مغز که مسئول گفتار هستند یا در نزدیکی آن میتوانند در گفتار یا حتی درک کلمات مشکل ایجاد کنند.
- گاهی اوقات تومورهای قسمت جلویی مخ میتوانند بر تفکر، شخصیت و گفتار فرد تأثیر بگذارند.
- اگر تومور در مخچه باشد (قسمت تحتانی و پشتی مغز که هماهنگی بدن و تعادل را کنترل میکند)، ممکن است فرد در راه رفتن دچار مشکل شود. مشکلاتی از قبیل ناهماهنگی در حرکات دقیق دستها، بازوها، پاها؛ مشکلات بلع یا هماهنگ کردن حرکات چشم و تغییر در ریتم گفتار در این وضعیت ایجاد میشود.
- تومورها در قسمت پشتی مغز یا اطراف غده هیپوفیز، عصب بینایی یا برخی دیگر از اعصاب جمجمه ای میتوانند باعث بروز مشکلاتی در بینایی شوند.
- تومورها در داخل یا نزدیک دیگر اعصاب جمجمه ای ممکن است منجر به کاهش شنوایی (در یک یا هر دو گوش)، مشکلات تعادلی، ضعف برخی از عضلات صورت، بی حسی یا درد صورت، یا مشکل در بلع شوند.
- تومورهای نخاعی میتوانند باعث بی حسی، ضعف یا عدم هماهنگی در بازوها و یا پاها (معمولاً در هر دو طرف بدن) و همچنین مشکلاتی در مثانه یا روده شوند.
مغز همچنین عملکرد برخی از اندامهای دیگر از جمله تولید هورمون را کنترل میکند، بنابراین تومورهای مغزی میتوانند باعث بسیاری از علائم دیگری شوند که در اینجا ذکر نشده است.
داشتن یک یا چند مورد از علائم بالا لزوماً به این معنی نیست که شما تومور مغزی یا نخاعی دارید. همه این علائم میتوانند دلایل دیگری نیز داشته باشند. با این حال، اگر هر یک از این علائم را دارید – به خصوص اگر با گذشت زمان از بین نرفتند یا بدتر شدند – به پزشک خود مراجعه کنید تا در صورت نیاز بتوان علت را پیدا کرده و آن را درمان کرد.
علت تومورهای مغزی و نخاعی در بزرگسالان چیست؟
بسیاری از انواع مختلف تومورها میتوانند در مغز یا نخاع شروع شوند. بعید است که این تومورهای مختلف دلایل یکسانی داشته باشند اما ممکن است در برخی موارد در علت بروز خود با هم مشترک باشند.
علت بیشتر تومورهای مغز و نخاع به طور کامل شناخته نشده است و عوامل خطرزا بسیار کمی وجود دارد. اما محققان برخی از تغییراتی را یافتهاند که در سلولهای طبیعی مغز رخ میدهد که ممکن است منجر به تشکیل تومورهای مغزی شود.
سلولهای طبیعی انسان عمدتاً بر اساس اطلاعات موجود در DNA هر سلول رشد کرده و عمل میکنند. تومورهای مغز و نخاع مانند سایر تومورها در اثر تغییر در DNA داخل سلولها ایجاد میشوند. DNA ماده شیمیایی است که ژنهای ما را میسازد و عملکرد سلولهای ما را کنترل میکند. ما معمولا شبیه والدین خود هستیم زیرا آنها منبع DNA ما هستند. اما DNA چیزی بیشتر از ظاهر ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
برخی از ژنها زمان رشد سلولهای ما، تقسیم به سلولهای جدید و مرگ را کنترل میکنند:
- ژنهای خاصی که به رشد، تقسیم و زنده ماندن سلولها کمک میکنند، انکوژن (oncogenes) نامیده میشوند.
- ژنهایی که به کنترل تقسیم سلولی، ترمیم اشتباهات در DNA یا مرگ سلولها در زمان مناسب کمک میکنند، ژنهای سرکوب کننده تومور (tumor suppressor genes) نامیده میشوند.
سرطانها میتوانند ناشی از تغییرات DNA باشند که انکوژنها را فعال میکند یا ژنهای سرکوبگر تومور را خاموش میکند. این تغییرات ژنی میتواند از والدین به ارث برسد، اما اغلب در طول زندگی فرد اتفاق میافتد.
تغییرات ژنی ارثی
محققان تغییرات ژنی را یافتهاند که باعث ایجاد برخی از سندرمهای ارثی نادر (مانند نوروفیبروماتوز (neurofibromatosis)، توبروس اسکلروزیس (tuberous sclerosis)، سندرم Li-Fraumeni و سندرم فون هیپل-لیندو (von Hippel-Lindau syndrome)) میشود که خطر ابتلا به برخی تومورهای مغزی و نخاعی را افزایش میدهد.
به عنوان مثال، سندرم Li-Fraumeni به دلیل تغییرات در ژن سرکوبگر تومور TP53 ایجاد میشود. به طور معمول، این ژن از رشد سلولهای دارای DNA آسیب دیده جلوگیری میکند. تغییرات در این ژن خطر ابتلا به تومورهای مغزی (به ویژه گلیومها) و همچنین برخی سرطانهای دیگر را افزایش میدهد.
تغییرات ژنی که در طول زندگی فرد به وجود میآیند
معمولاً مشخص نیست که چرا افراد بدون سندرم ارثی دچار تومورهای مغزی یا نخاعی میشوند. بیشتر عواملی که باعث سرطان میشوند، مانند مواد شیمیایی موجود در دود تنباکو، به نوعی به DNA آسیب میرسانند.
اما مغز نسبتاً در برابر بیشتر مواد شیمیایی سرطان زایی که ممکن است آنها را تنفس کنیم یا بخوریم محافظت میشود، بنابراین احتمالاً این عوامل نقش مهمی در این سرطانها ندارند.
چندین تغییر ژنی مختلف معمولاً در سلولهای طبیعی قبل از سرطانی شدن اتفاق میافتد. انواع مختلفی از تومورهای مغزی وجود دارد که هر کدام ممکن است مجموعههای متفاوتی از تغییرات ژنی را داشته باشند. تعدادی از تغییرات ژنی در انواع مختلف تومورهای مغزی یافت شده است، اما احتمالاً بسیاری دیگر نیز وجود دارند که هنوز کشف نشده اند.
محققان اکنون برخی از تغییرات ژنی را که در انواع مختلف تومورهای مغزی رخ میدهد، درک میکنند اما هنوز مشخص نیست که چه چیزی باعث بروز بیشتر این تغییرات میشود. برخی تغییرات ژنی ممکن است ارثی باشند اما بیشتر تومورهای مغز و نخاع نتیجه سندرمهای ارثی شناخته شده نیستند.
به جز تشعشع، هیچ عامل شناخته شده مرتبط با سبک زندگی یا محیطی به وضوح با تومورهای مغزی مرتبط نیست. بیشتر تغییرات ژنی احتمالاً فقط رویدادهای تصادفی هستند که گاهی اوقات در داخل سلول اتفاق میافتند، بدون اینکه علت خارجی داشته باشند.
انواع تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان
دو نوع اصلی تومورهای مغزی و نخاعی وجود دارد:
- تومورهایی که از مغز یا نخاع شروع میشوند، تومورهای اولیه مغزی (primary یا نخاعی) نامیده میشوند.
- تومورهایی که از قسمت دیگری از بدن شروع میشوند و سپس به مغز یا نخاع گسترش مییابند، تومورهای متاستاتیک (metastatic) یا ثانویه مغزی (secondary یا نخاع) نامیده میشوند.
در واقع در بزرگسالان، تومورهای متاستاتیک مغز بیشتر از تومورهای مغزی اولیه هستند و به روشهای متفاوتی نیز درمان میشوند. این اطلاعات در مورد تومورهای اولیه مغزی است.
برخلاف سرطانهایی که در سایر قسمتهای بدن شروع میشوند، تومورهایی که از مغز یا نخاع شروع میشوند به ندرت به اندامهای دور دست گسترش مییابند. با این حال، تومورهای مغزی یا نخاعی به ندرت خوش خیم (غیر سرطانی) در نظر گرفته میشوند. آنها هنوز هم میتوانند با رشد و گسترش در مناطق مجاور آسیب ایجاد کنند، جایی که میتوانند بافت طبیعی مغز را از بین ببرند. بیشتر تومورهای مغزی یا نخاعی به رشد خود ادامه میدهند و در نهایت تهدید کننده زندگی خواهند بود، مگر اینکه به طور کامل برداشته یا نابود شوند.
نحوه طبقه بندی تومورهای مغز و نخاع
زمانی که پزشکان در تلاشند بهترین روش درمان تومور مغزی یا نخاعی و وضعیت آتی (چشم انداز) احتمالی آن را بیابند، چندین عامل مهم است:
نوع تومور (بر اساس نوع سلولی که در آن شروع میشود): تومورها میتوانند تقریباً در هر نوع بافت یا سلولی در مغز یا نخاع ایجاد شوند. برخی از تومورها ترکیبی از انواع سلولها را دارند. انواع مختلف تومورها تمایل دارند تا در قسمتهای خاصی از مغز یا نخاع شروع شوند و به روشهای خاصی رشد کنند. (شایع ترین انواع تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان در زیر توضیح داده شده است.)
درجه تومور (The grade of the tumor): برخی از انواع تومورهای مغز و طناب نخاعی بیشتر از سایرین به مغز یا بافت نخاع مجاور رشد میکنند (و البته رشد سریعی هم دارند). تومورهای مغز و نخاع معمولاً به 4 درجه (با استفاده از اعداد رومی I تا IV) تقسیم میشوند که عمدتاً بر اساس نحوه ظاهر و شکل سلولهای توموری در زیر میکروسکوپ تعیین میشود:
- تومورهای درجه پایین تر (درجه I یا II) تمایل به رشد آهسته تری دارند و احتمال رشد (تهاجم یا نفوذ) به بافتهای مجاور در آنها کمتر است.
- تومورهای درجه بالاتر (درجه III یا IV) تمایل به رشد سریع دارند و احتمال بیشتری برای رشد در بافتهای مجاور دارند. این تومورها اغلب نیاز به رسیدگیهای درمانی شدیدتری دارند.
تغییرات ژنی در سلولهای توموری: حتی برای نوع خاصی از تومور مغزی، تغییرات در ژن (DNA) سلولهای توموری میتواند متفاوت باشد. به عنوان مثال، اکنون بسیاری از انواع تومورها بر اساس اینکه آیا سلولها در یکی از ژنهای IDH (IDH1 یا IDH2) جهش دارند یا خیر، تقسیم میشوند. در نوع خاصی از تومور، افرادی که دارای جهش IDH هستند نسبت به افراد بدون جهش چشم انداز بهتری دارند. سایر جهشهای ژنی نیز میتوانند برای انواع خاصی از تومورها مهم باشند.
محل تومور: جایی که تومور در آن منطقه از مغز یا نخاع قرار دارد میتواند بر علائمی که ایجاد میکند و همچنین گزینه های درمانی که ممکن است برای آن مناسب ترین باشند، تأثیر بگذارد.
گلیوما (Gliomas)
گلیوما نوع خاصی از تومور مغزی نیست. گلیوما یک اصطلاح عمومی برای تومورهایی است که از سلولهای گلیال شروع میشوند. تعدادی از تومورها را میتوان گلیوما در نظر گرفت، از جمله:
- آستروسیتومها (Astrocytomas که شامل گلیوبلاستوما میشود)
- الیگودندروگلیوما (Oligodendrogliomas)
- اپندیموما (Ependymomas)
از هر 10 تومور مغزی حدود 3 مورد گلیوما هستند. بیشتر تومورهای مغزی با رشد سریع گلیوم هستند.
آستروسیتوم
آستروسیتومها تومورهایی هستند که از سلولهای گلیال به نام آستروسیت شروع میشوند. از هر 10 تومور مغزی 2 مورد آستروسیتوم است.
اکثر آستروسیتومها میتوانند به طور گسترده در سراسر مغز پخش شده و با بافت طبیعی مغز ترکیب شوند که همین امر میتواند برداشتن آنها با جراحی را بسیار سخت کند. گاهی اوقات آنها در امتداد مسیرهای مایع مغزی نخاعی (CSF) پخش میشوند. انتشار آنها به خارج از مغز یا نخاع بسیار نادر است.
مانند سایر انواع تومورهای مغزی، آستروسیتومها اغلب بر اساس درجه گروه بندی میشوند.
آستروسیتومای درجه پایین (درجه I یا II) تمایل به رشد آهسته دارند. این گروه شامل:
- آستروسیتومهای غیر نفوذی (Non-infiltrating یا درجه I)، که معمولاً در بافتهای مجاور رشد نمیکنند و چشم انداز خوبی دارند.
به عنوان مثال میتوان به آستروسیتومای پیلوسیتیک (pilocytic astrocytomas) و آستروسیتومای سلول غول پیکر ساب اپاندیمی (subependymal giant cell astrocytomas یا SEGAs) اشاره کرد. این موارد در کودکان بیشتر از بزرگسالان رایج است.
- آستروسیتومای درجه دو، مانند آستروسیتومای منتشره (diffuse astrocytomas) و زانتوآستروسیتومای پلئومورفیک (pleomorphic xanthoastrocytomas یا PXA). این تومورها تمایل به رشد آهسته دارند اما میتوانند به نواحی مجاور گسترش یافته و در آن جا رشد کنند که همین امر میتواند حذف آنها را با جراحی سخت تر کند. این تومورها میتوانند در طول زمان تهاجمی تر و سریعتر رشد کنند.
آستروسیتومای درجه بالا (درجه III یا IV) تمایل به رشد سریع دارند و در بافت طبیعی مغز اطراف پخش میشوند. این گروه شامل:
- آستروسیتوم آناپلاستیک (Anaplastic astrocytomas، درجه III).
- گلیوبلاستوما (درجه IV) که سریع ترین رشد را دارند. این تومورها بیش از نیمی از گلیوماها را تشکیل میدهند و شایع ترین تومورهای بدخیم مغزی در بزرگسالان هستند.
الیگودندروگلیوما
این تومورها در سلولهای گلیال مغز به نام الیگودندروسیت شروع میشوند. این ها تومورهای درجه II هستند که تمایل به رشد آهسته دارند اما بیشتر آنها میتوانند به بافت مغز اطراف رشد کنند (نفوذ کنند) و نمیتوان آنها را به طور کامل با جراحی خارج کرد.
الیگودندروگلیوما گاهی در امتداد مسیرهای CSF گسترش مییابد اما به ندرت در خارج از مغز یا نخاع منتشر میشوند. مانند آستروسیتوما، آنها میتوانند در طول زمان تهاجمی تر شوند. اشکال بسیار تهاجمی (درجه III) این تومورها به عنوان الیگودندروگلیوما آناپلاستیک شناخته میشوند. تنها حدود 1 تا 2 درصد تومورهای مغزی الیگودندروگلیوما هستند.
اپاندیموم
این تومورها از سلولهای اپاندیمی (ependymal cells) شروع میشوند و معمولاً در بطنها یا نخاع و در بزرگسالان رشد میکنند. آنها میتوانند از تومورهای نسبتاً درجه پایین (درجه II) تا تومورهای درجه بالاتر (درجه III) که اپندیموم آناپلاستیک نامیده میشوند، متغیر باشند. تنها حدود 2 درصد از تومورهای مغزی اپاندیموم هستند.
احتمال گسترش اپاندیمومها در امتداد مسیرهای مایع مغزی نخاعی (CSF) نسبت به سایر گلیومها بیشتر است اما در خارج از مغز یا نخاع منتشر نمیشوند. این تومورها ممکن است جریان مایع مغزی نخاعی را از بطنها مسدود کنند و باعث بزرگ شدن بطنها شوند – وضعیتی به نام هیدروسفالی (hydrocephalus).
برخی (و نه همه) اپندیمومها را میتوان به طور کامل برداشته و با جراحی درمان کرد. اما از آن جایی که آنها میتوانند در امتداد سطوح اپاندیمی و مسیرهای CSF گسترش یابند، درمان آنها گاهی اوقات میتواند دشوار باشد. اپاندیمومهای نخاعی بیشترین شانس را برای درمان با جراحی دارند اما روند درمان میتواند عوارض جانبی مرتبط با آسیب عصبی ایجاد کند.
مننژیوم
مننژیوم از مننژها شروع میشود، لایههای بافتی که قسمت بیرونی مغز و نخاع را احاطه کرده است. مننژیوم حدود 1 مورد از 3 مورد تومور اولیه مغزی و نخاعی را تشکیل میدهد. آنها شایع ترین تومورهای مغزی اولیه در بزرگسالان هستند (اگرچه به طور دقیق، آنها در واقع زیر مجموعه تومورهای مغزی نیستند).
خطر بروز این تومورها با افزایش سن افزایش مییابد. آنها تقریباً دو برابر بیشتر در زنان رخ میدهند. گاهی اوقات این تومورها در خانوادهها ایجاد میشوند، به ویژه در آنهایی که نوروفیبروماتوز دارند، سندرمی که در آن افراد بسیاری از تومورهای خوش خیم بافت عصبی را در خود ایجاد میکنند.
مننژیومها اغلب بر اساس نحوه ظاهر و شکل سلولها در زیر میکروسکوپ درجه بندی میشوند.
- مننژیومهای درجه یک (خوش خیم) دارای سلولهایی هستند که بیشتر شبیه سلولهای طبیعی میباشند. اینها شایع ترین نوع مننژیوم هستند. بیشتر این تومورها را میتوان با جراحی درمان کرد اما برخی از آنها بسیار نزدیک به ساختارهای حیاتی مغز یا اعصاب جمجمه رشد میکنند و تنها با جراحی قابل درمان نیستند.
- مننژیومهای درجه II (آتیپیک، atypical یا مهاجم) معمولاً دارای سلولهایی هستند که کمی غیر طبیعی تر به نظر میرسند. آنها میتوانند مستقیماً در بافت مغز و استخوانهای مجاور رشد کنند و احتمال بازگشت (عود کردن) آنها پس از جراحی بیشتر است.
- مننژیومهای درجه III (آناپلاستیک، anaplastic یا بدخیم) دارای سلولهایی هستند که غیر طبیعی ترین ظاهر را دارند. این ها کمترین نوع مننژیوم هستند. آنها تمایل به رشد سریع دارند، میتوانند در بافت مغز و استخوان مجاور رشد کنند و احتمال بازگشت آنها پس از درمان بیشتر است. حتی ممکن است برخی از آنها به سایر قسمتهای بدن نیز گسترش یابد.
مدولوبلاستوما (Medulloblastomas)
مدولوبلاستومها از سلولهای نورواکتودرمی (اشکال اولیه سلولهای عصبی) در مخچه ایجاد میشوند. آنها تومورهایی با رشد سریع (درجه IV) هستند و اغلب در سراسر مسیرهای CSF پخش میشوند اما میتوان آنها را با جراحی، پرتو درمانی و شیمی درمانی، درمان کرد.
مدولوبلاستوما در کودکان بسیار بیشتر از بزرگسالان رخ میدهد. آنها بخشی از دسته ای از تومورها به نام تومورهای جنینی (embryonal tumors) هستند که میتوانند در سایر قسمتهای سیستم عصبی مرکزی نیز شروع شوند.
گانگلیوگلیوما (Gangliogliomas)
گانگلیوگلیوما حاوی سلولهای عصبی و گلیال است. این تومورها در بزرگسالان بسیار نادر هستند. آنها معمولاً تومورهایی با رشد آهسته (درجه I) هستند و معمولاً صرفاً با جراحی یا جراحی همراه با پرتو درمانی قابل درمان میباشند.
شوانوما (Schwannomas ، نورلموما یا neurilemmomas)
شوانوما از سلولهای شوان (Schwann cells) ایجاد میشود که اعصاب جمجمه و سایر اعصاب را احاطه کرده و عایق میکنند. آنها حدود 8 درصد از تمام تومورهای CNS را تشکیل میدهند.
شوانوما تقریبا همیشه تومورهای خوش خیم (درجه I) هستند. آنها میتوانند از هر عصب جمجمه ای ناشی شوند. هنگامی که آنها بر روی عصب جمجمه مسئول شنوایی و تعادل در نزدیکی مخچه تشکیل میشوند، شوانوم دهلیزی (vestibular schwannomas) یا نوروم آکوستیک (acoustic neuromas) نامیده میشوند.
آنها همچنین میتوانند بعد از نقطه ای که نخاع را در آن سرطانی کرده اند، روی اعصاب نخاعی گسترش یابند. هنگامی که این اتفاق میافتد، آنها میتوانند بر روی نخاع فشار بیاورند و باعث ضعف، از دست دادن حس و مشکلات روده و مثانه شوند.
کرانیوفارنژیوم (Craniopharyngiomas)
این تومورهای با رشد آهسته (درجه I) در بالای غده هیپوفیز اما در زیر خود مغز شروع میشوند. آنها ممکن است به غده هیپوفیز و هیپوتالاموس فشار بیاورند و باعث مشکلات هورمونی شوند. از آن جایی که آنها خیلی نزدیک به اعصاب بینایی شروع میشوند، میتوانند مشکلات بینایی نیز ایجاد کنند.
تمایل آنها به چسبیدن به این ساختارهای مهم میتواند حذف کامل آنها را بدون آسیب رساندن به بینایی یا تعادل هورمونی سخت کند. کرانیوفارنژیوم در کودکان شایع تر است اما گاهی اوقات در بزرگسالان نیز دیده میشود.
کوردوما (Chordomas)
این تومورهای نادر از استخوان موجود در پایه جمجمه یا در انتهای پایین ستون فقرات شروع میشوند. کوردوما در سیستم عصبی مرکزی شروع نمیشود اما میتواند با فشار آوردن روی مغز یا نخاع مجاور به آنها آسیب برساند.
این تومورها در صورت امکان با جراحی درمان میشوند که این روند درمانی اغلب با پرتو درمانی دنبال میشود اما تمایل دارند پس از درمان به همان ناحیه برگردند و آسیب بیشتری را ایجاد کنند. معمولاً به سایر اندامها سرایت نمیکنند.
لنفومهای غیر هوچکین (Non-Hodgkin lymphomas)
لنفومها سرطانهایی هستند که در گلبولهای سفید خون به نام لنفوسیتها (یکی از انواع سلولهای اصلی سیستم ایمنی) شروع میشوند. بیشتر لنفومها در سایر قسمتهای بدن آغاز میشوند اما برخی از آنها در CNS شروع میشوند که به آنها لنفومهای اولیه CNS میگویند.
این لنفومها در افراد مبتلا به مشکلات سیستم ایمنی، مانند افراد آلوده به HIV – ویروسی که باعث ایدز میشود – شایع تر هستند. به دلیل وجود روندهای درمانی جدید برای ایدز، لنفومهای اولیه CNS در سالهای اخیر کمتر رایج شده اند. آنها حدود 2 درصد از تومورهای اولیه مغز را تشکیل میدهند.
این لنفومها اغلب به سرعت رشد میکنند و درمان آنها دشوار است. با این حال، پیشرفتهای اخیر در شیمی درمانی، چشم انداز افراد مبتلا به این سرطانها را بهبود بخشیده است.
تومورهای هیپوفیزی (Pituitary tumors)
تومورهایی که از غده هیپوفیز شروع میشوند تقریباً همیشه خوش خیم (غیر سرطانی) هستند. اما اگر آن قدر بزرگ شوند که بر ساختارهای مجاور فشار بیاورند یا هر نوع هورمونی را بیش از حد تولید کنند، باز هم میتوانند مشکلاتی را برای فرد ایجاد کنند.
عوامل خطرزا برای تومورهای مغز و نخاع
عامل خطرزا هر چیزی است که شانس ابتلا به بیماری مانند تومور مغز یا نخاع را افزایش دهد. انواع مختلف سرطان عوامل خطرزا متفاوتی دارند. شما میتوانید برخی از این عوامل مانند سیگار کشیدن را تغییر دهید. موارد دیگر، مانند سن یا سابقه خانوادگی شما، قابل تغییر نیستند.
اما داشتن یک عامل خطرساز، یا حتی چندین مورد از این عوامل همیشه به این معنی نیست که فرد به این بیماری مبتلا میشود و بسیاری از افراد بدون داشتن هیچ گونه فاکتور خطرزا شناخته شده ای به تومورهای مغزی یا نخاعی مبتلا میشوند.
بسیاری از انواع مختلف تومورها میتوانند از مغز یا نخاع شروع شوند و در حالی که ممکن است در ویژگیهایی با هم اشتراک داشته باشند، همه این تومورهای مختلف ممکن است عوامل خطرزا یکسانی نداشته باشند.
اکثر تومورهای مغزی با هیچ عامل خطرزا شناخته شده ای مرتبط نیستند و هیچ دلیل واضحی ندارند. اما چند عامل وجود دارد که میتواند خطر بروز تومورهای مغزی را افزایش دهد.
قرارگیری در معرض تشعشع
شناخته شده ترین عامل خطرزا محیطی برای تومورهای مغزی، قرار گرفتن در معرض اشعه است که اغلب ناشی از قرار گرفتن تحت پرتو درمانی برای درمان برخی اختلالات دیگر است. به عنوان مثال، قبل از شناخته شدن خطرات قرار گیری در معرض پرتوها، گاهی کودکان مبتلا به کرم حلقوی پوست سر (عفونت قارچی) با پرتو درمانی با دوز پایین درمان میشدند که بعداً مشخص شد این روش با افزایش سن خطر ابتلا به برخی از انواع تومورهای مغزی را افزایش میدهد.
امروزه بیشتر تومورهای مغزی ناشی از تشعشع در اثر تشعشعاتی که به سر برای درمان سایر سرطانها تابیده میشود، ایجاد میشوند. آنها اغلب در افرادی که در دوران کودکی به عنوان بخشی از درمان سرطان خون، پرتو تابی به مغز را دریافت میکردند، رخ میدهد. این تومورهای مغزی اغلب در حدود 10 تا 15 سال پس از قرار گیری در معرض تابش ایجاد میشوند اما گاهی اوقات ممکن است تا دههها بعد نیز ظاهر نشوند.
تومورهای ناشی از تشعشع هنوز هم نسبتاً نادر هستند، اما به دلیل افزایش خطر (و همچنین سایر عوارض جانبی)، پرتو درمانی تنها پس از سنجیدن دقیق مزایا و خطرات احتمالی به سر داده میشود. برای اکثر بیماران مبتلا به سرطانهای دیگر در مغز یا سر، مزایای پرتو درمانی بسیار بیشتر از خطر ابتلا به تومور مغزی در سالها بعد است.
خطر احتمالی قرار گرفتن در معرض آزمایشهای تصویر برداری که از اشعه استفاده میکنند، مانند اشعه ایکس یا سی تی اسکن، به طور قطع مشخص نیست. این آزمایشها از سطوح بسیار کمتری از تشعشعات نسبت به آزمایشهایی که در پرتو درمانی استفاده میشود، استفاده میکنند، بنابراین اگر خطری افزایش پیدا کند، احتمالاً بسیار ناچیز است. اما برای ایمن بودن، اکثر پزشکان توصیه میکنند که افراد (به ویژه کودکان و زنان باردار) این آزمایشها را انجام ندهند، مگر اینکه به وضوح مورد نیاز باشند.
سابقه خانوادگی
اکثر افراد مبتلا به تومورهای مغزی سابقه خانوادگی این تومورها را ندارند اما در موارد نادر تومورهای مغزی و نخاعی در خانوادهها نیز دیده میشوند.
به طور کلی، بیماران مبتلا به سندرمهای سرطانی خانوادگی معمولاً تومورهای زیادی دارند که اولین بار در جوانی ایجاد میشوند. برخی از این خانوادهها دارای اختلالات کاملاً مشخصی هستند، مانند:
نوروفیبروماتوز نوع 1 (NF1)
این اختلال ژنتیکی که به عنوان بیماری فون رکلینهاوزن (von Recklinghausen disease) نیز شناخته میشود، شایع ترین سندرم مرتبط با تومورهای مغزی یا نخاعی است. افراد مبتلا به این بیماری در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به شوانوما، مننژیوم و انواع خاصی از گلیوما و همچنین نوروفیبروم (تومورهای خوش خیم اعصاب محیطی) هستند. تغییرات در ژن NF1 باعث این اختلال میشود. این تغییرات در نیمی از موارد از والدین به ارث میرسد. در نیمی دیگر، تغییرات ژن NF1 قبل از تولد در افرادی که والدینشان این بیماری را نداشتند، رخ میدهد.
نوروفیبروماتوز نوع 2 (NF2)
این عارضه که بسیار کمتر از NF1 شایع است، با شوانوم دهلیزی (نوروم آکوستیک) همراه است که تقریباً همیشه در دو طرف سر ایجاد میشود. این بیماری همچنین با افزایش خطر مننژیوم یا اپاندیموم نخاع مرتبط است. تغییرات در ژن NF2 معمولاً مسئول نوروفیبروماتوز نوع 2 است. تغییرات ژنی مانند NF1 در حدود نیمی از موارد به ارث میرسند. در نیم دیگر، این تغییرات قبل از تولد در کودکان بدون سابقه خانوادگی رخ میدهند.
توبروس اسکلروزیس (Tuberous sclerosis)
افراد مبتلا به این عارضه ممکن است آستروسیتومای سلول غول پیکر ساب اپاندیمال (SEGAs) داشته باشند که آستروسیتومای درجه پایینی هستند و در زیر سلولهای اپاندیمی بطنها ایجاد میشوند. آنها همچنین ممکن است تومورهای خوش خیم دیگری در مغز، پوست، قلب، کلیهها و سایر اندامها داشته باشند.
این وضعیت به دلیل تغییرات در ژن TSC1 یا TSC2 ایجاد میشود. این تغییرات ژنی میتواند از والدین به ارث برسد اما اغلب در افرادی که سابقه خانوادگی ندارند، ایجاد میشود.
سندرم فون هیپل-لیندو (Von Hippel-Lindau syndrome)
افراد مبتلا به این بیماری تمایل به ایجاد تومورهای خوش خیم یا سرطانی در قسمتهای مختلف بدن، از جمله همانژیوبلاستوم (hemangioblastomas، تومورهای خوش خیم عروق خونی) در مغز، نخاع یا شبکیه و همچنین تومورهای گوش داخلی، کلیه، غده فوق کلیوی و پانکراس دارند. این بیماری به دلیل تغییرات در ژن VHL ایجاد میشود. اغلب تغییرات ژنی ارثی است، اما در برخی موارد این تغییرات قبل از تولد در افرادی که والدین آنها را ندارند، اتفاق میافتد.
سندرم Li-Fraumeni
افراد مبتلا به این بیماری در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به گلیوما همراه با سرطان سینه، سارکوم بافت نرم، سرطان خون، سرطان غده فوق کلیوی و انواع خاصی از سرطان هستند. این بیماری به دلیل تغییرات در ژن TP53 ایجاد میشود.
سندرم تورکوت (Turcot syndrome)
سندرم Turcot (همچنین به عنوان سندرم تومور مغزی پولیپوز (brain tumor-polyposis syndrome) نیز شناخته میشود) افرادی را توصیف میکند که پولیپهای کولونی زیادی دارند و خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ و همچنین افزایش خطر ابتلا به انواع خاصی از تومورهای مغزی را در خود افزایش میدهند. اما این سندرم در واقع از دو وضعیت ارثی مختلف تشکیل شده است:
- هنگامی که با پولیپوز آدنوماتوز خانوادگی (FAP) مرتبط باشد، یک جهش در ژن APC وجود دارد. در افراد مبتلا به این جهش ژنی، تومورهای مغزی معمولاً مدولوبلاستوما هستند.
- هنگامی که با سندرم لینچ (Lynch syndrome، همچنین به عنوان سرطان کولورکتال غیر پولیپ ارثی یا HNPCC شناخته میشود) مرتبط باشد، جهش در یکی از ژنهای ترمیم عدم تطابق، مانند MLH1 یا PMS2 است. در افراد مبتلا به یکی از این جهشهای ژنی، تومورهای مغزی معمولاً گلیوم هستند.
سایر سندرمها
سایر شرایط ارثی نیز با افزایش خطر انواع خاصی از تومورهای مغز و نخاع مرتبط است، از جمله:
- سندرم گورلین (Gorlin syndrome، سندرم خال سلول بازال یا basal cell nevus syndrome)
- سندرم کاودن (Cowden syndrome)
برخی از خانوادهها ممکن است اختلالات ژنتیکی داشته باشند که به خوبی شناخته نشده باشند یا حتی ممکن است این اختلالات ژنتیکی مختص یک خانواده خاص باشد.
داشتن سیستم ایمنی ضعیف
افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به لنفومهای مغزی یا نخاعی (معروف به لنفوم اولیه CNS) هستند. لنفومها سرطانهای لنفوسیتها هستند، نوعی گلبول سفید که با بیماری مبارزه میکند. لنفوم CNS اولیه کمتر از لنفومی که در خارج از مغز ایجاد میشود، شایع است.
سیستم ایمنی ضعیف میتواند مادر زادی باشد (در بدو تولد وجود دارد) یا میتواند ناشی از روند درمانی سایر سرطانها، درمان برای جلوگیری از رد اعضای پیوندی یا بیماریهایی مانند سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) باشد.
عواملی با اثرات نامشخص، بحث برانگیز یا اثبات نشده بر خطر تومور مغزی
استفاده از تلفن همراه
تلفنهای همراه پرتوهای فرکانس رادیویی (RF) را منتشر میکنند که نوعی انرژی در طیف الکترومغناطیسی بین امواج رادیویی FM و امواج مورد استفاده در اجاقهای مایکروویو، رادار و ایستگاههای ماهوارهای است. تلفنهای همراه تشعشعات یونیزه کننده تولید نمیکنند؛ نوعی که میتواند با آسیب رساندن به DNA داخل سلولها باعث سرطان شود. با این حال، نگرانیهایی وجود دارد که تلفنهایی که آنتنها درونشان تعبیه شده و بنابراین هنگام استفاده نزدیک سر قرار میگیرند، ممکن است به نوعی خطر تومورهای مغزی را افزایش دهند.
برخی از مطالعات احتمال افزایش خطر ابتلا به تومورهای مغزی یا شوانوم دهلیزی (vestibular schwannomas، نورومهای صوتی) را با استفاده از تلفن همراه نشان دادهاند اما بیشتر مطالعات بزرگتری که تاکنون انجام شده است، افزایش خطر را چه به طور کلی و چه در میان انواع خاصی از تومورها نشان ندادهاند.
با این حال، مطالعات بسیار کمی در مورد استفاده طولانی مدت (10 سال یا بیشتر) از این دستگاهها وجود دارد و تلفنهای همراه به اندازه کافی برای تعیین خطرات احتمالی استفاده مادام العمر وجود نداشتهاند. همین امر در مورد خطرات احتمالی بیشتر در کودکان که به طور فزایندهای از تلفن همراه استفاده میکنند، صادق است. فناوری تلفن همراه نیز همچنان در حال تغییر است و مشخص نیست که چگونه این اتفاق ممکن است بر میزان هر خطری تأثیر بگذارد.
این ریسکها در حال مطالعه هستند اما احتمالاً سالها طول میکشد تا بتوان نتیجه گیری قطعی کرد. در این میان، برای افرادی که نگران خطرات احتمالی هستند، راههایی برای کاهش قرار گرفتن در معرض این تشعشعات وجود دارد، مانند استفاده از بلندگوی تلفن یا گوشی همراه برای دور کردن آن از سر.
عوامل دیگر
سایر عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض وینیل کلرید (vinyl chloride، ماده شیمیایی مورد استفاده برای تولید پلاستیک)، فرآوردههای نفتی و برخی مواد شیمیایی دیگر با افزایش خطر ابتلا به تومورهای مغزی در برخی از مطالعات مرتبط هستند اما در برخی دیگر چنین ارتباطی وجود ندارد.
قرار گرفتن در معرض آسپارتام (aspartame، جایگزین قند)، قرار گرفتن در معرض میدانهای الکترومغناطیسی از خطوط برق و ترانسفورماتورها و عفونت با ویروسهای خاص به عنوان عوامل خطرزا احتمالی مطرح شده است اما اکثر محققان توافق دارند که هیچ مدرک قانع کننده ای برای ارتباط این عوامل با تومورهای مغزی وجود ندارد. تحقیقات در مورد این عوامل و سایر عوامل خطرزا احتمالی ادامه دارد.
آیا میتوان تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان را زودتر یافته و تشخیص داد؟
در حال حاضر هیچ آزمایش توصیه شده ای برای غربالگری تومورهای مغز و نخاع وجود ندارد. (غربالگری، آزمایش بررسی وجود یک بیماری در افرادی است که هیچ علامتی ندارند.) بیشتر تومورهای مغزی زمانی پیدا میشوند که فرد به دلیل علائم یا علائمی که به آنها مبتلا شده است، به پزشک مراجعه کند.
اغلب، چشم انداز افراد مبتلا به تومور مغزی یا نخاعی به سن، نوع تومور و محل آن بستگی دارد، نه اینکه چقدر زود تشخیص داده شود. اما مانند هر بیماری دیگری، تشخیص و درمان زود هنگام بیماری احتمالا مفید خواهد بود.
افراد مبتلا به سندرمهای ارثی
برای افراد مبتلا به سندرمهای ارثی خاص (مانند نوروفیبروماتوز یا توبروس اسکلروزیس) که آنها را در معرض خطر بیشتر ابتلا به تومورهای مغزی قرار میدهد، پزشکان اغلب معاینات فیزیکی مکرر و سایر آزمایشاتی را توصیه میکنند که از جوانی انجام میشوند.
در برخی موارد این آزمایشها میتوانند تومورها را زمانی که هنوز کوچک هستند، پیدا کنند. همه تومورهای مرتبط با این سندرمها ممکن است نیاز به درمان فوری نداشته باشند اما یافتن زود هنگام آنها ممکن است به پزشکان کمک کند تا در صورت شروع رشد یا ایجاد مشکل، به سرعت درمان شوند.
تست تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان
تومورهای مغز و طناب نخاعی معمولاً به دلیل علائم یا علائمی که فرد دارد، پیدا میشوند. در صورت مشکوک بودن به وجود تومور، آزمایشاتی برای تایید تشخیص مورد نیاز است.
تاریخچه پزشکی و معاینه فیزیکی
اگر علائم یا نشانهها حاکی از وجود تومور مغزی یا نخاعی باشد، پزشک در مورد سابقه پزشکی شما با تمرکز بر علائم و زمان شروع آنها از شما سوالاتی را میپرسد. پزشک همچنین با آزمایش مواردی مانند عکس العملها، قدرت عضلانی، بینایی، حرکت چشم و دهان، هماهنگی، تعادل و هوشیاری، عملکرد مغز و نخاع شما را بررسی میکند.
اگر نتایج معاینه غیر طبیعی باشد، ممکن است به یک متخصص مغز و اعصاب (پزشکی که در درمان پزشکی بیماریهای سیستم عصبی تخصص دارد) یا یک جراح مغز و اعصاب (پزشکی که در جراحی بیماریهای سیستم عصبی تخصص دارد) ارجاع داده شوید. این افراد معاینه عصبی دقیق تری را انجام داده و ممکن است آزمایشهای دیگری را برای شما تجویز کنند.
تستهای تصویر برداری
پزشک شما ممکن است یک یا چند آزمایش تصویر برداری را برایتان تجویز کند. این آزمایشها از اشعه ایکس، آهنرباهای قوی یا مواد رادیواکتیو برای ایجاد تصاویری از مغز و نخاع استفاده میکنند.
تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (Magnetic resonance imaging یا MRI) و اسکن توموگرافی کامپیوتری (computed tomography یا CT) اغلب برای بررسی بیماریهای مغزی استفاده میشوند. این اسکنها تقریباً همیشه تومور مغزی را در صورت وجود نشان میدهند. پزشکان اغلب میتوانند بر اساس اینکه تومور در اسکن مغزی چگونه به نظر میرسد و در کجای مغز قرار دارد، در مورد نوع تومور نیز اظهار نظر کنند.
اسکن تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI)
اسکن MRI برای بررسی مغز و نخاع بسیار مناسب است و بهترین راه برای جستجوی تومورها در این نواحی در نظر گرفته میشود. تصاویری که این روش ارائه میدهد معمولاً جزئی تر از تصاویر سی تی اسکن (توضیح داده شده در زیر) است. اما این اسکن تصاویر استخوانهای جمجمه را به خوبی سی تی اسکن پوشش نمیدهد و بنابراین ممکن است اثرات تومورها را بر روی جمجمه نشان ندهند.
اسکنهای MRI از امواج رادیویی و آهنرباهای قوی (به جای اشعه ایکس) برای ساختن تصاویر استفاده میکنند. ماده حاجب به نام گادولینیوم (gadolinium) ممکن است قبل از اسکن به داخل ورید (سیاهرگ) فرد تزریق شود تا به دیدن جزئیات بهتر کمک کند.
انواع خاصی از MRI می تواند در برخی شرایط مفید باشد:
آنژیوگرافی رزونانس مغناطیسی (MRA یا Magnetic resonance angiography) و ونوگرافی رزونانس مغناطیسی (MRV یا magnetic resonance venography): این نوع خاص از MRI ممکن است برای بررسی عروق خونی مغز استفاده شود. این روش میتواند قبل از جراحی برای کمک به جراح برای برنامه ریزی یک عمل بسیار مفید باشد.
طیف سنجی تشدید مغناطیسی (Magnetic resonance spectroscopy یا MRS): این آزمایش را میتوان به عنوان بخشی از MRI انجام داد. این اسکن تغییرات بیوشیمیایی در ناحیهای از مغز را اندازه گیری میکند (در نتایج نموداری به نام طیف (spectra) نمایش داده میشود، اگرچه تصاویر پایه نیز میتوانند ایجاد شوند).
با مقایسه نتایج یک تومور با بافت نرمال مغز، گاهی اوقات میتوان به تعیین نوع تومور (یا سرعت رشد احتمالی آن) کمک کرد، اگرچه اغلب برای تشخیص دقیق، بیوپسی (نمونه برداری، biopsy) تومور هنوز هم مورد نیاز است. MRS همچنین میتواند پس از درمان برای کمک به تعیین اینکه آیا ناحیهای که هنوز در آزمایش دیگری غیر طبیعی به نظر میرسد، باقی مانده تومور یا به احتمال زیاد بافت اسکار (زخم) است، استفاده شود.
پرفیوژن رزونانس مغناطیسی (Magnetic resonance perfusion): برای این آزمایش که به عنوان پرفیوژن MRI نیز شناخته میشود، یک رنگ کنتراست به سرعت به داخل ورید تزریق میشود. سپس نوع خاصی از تصویر MR برای بررسی میزان خونی که از قسمتهای مختلف مغز و تومور عبور میکند، تهیه میشود. تومورها اغلب خون بیشتری نسبت به نواحی طبیعی مغز دارند. تومور با رشد سریعتر ممکن است به خون بیشتری نیاز داشته باشد.
ام آر آی پرفیوژن میتواند به پزشکان ایده ای برای انتخاب بهترین مکان برای بیوپسی بدهد. همچنین میتواند پس از درمان برای کمک به تعیین اینکه آیا ناحیهای که هنوز غیر طبیعی به نظر میرسد، باقی مانده تومور است یا احتمال بیشتری دارد که بافت اسکار باشد، استفاده شود.
MRI عملکردی (fMRI): این آزمایش تغییرات ریز جریان خون را در قسمت فعال مغز بررسی میکند. میتوان از آن برای تعیین اینکه کدام قسمت از مغز عملکردی مانند گفتار، فکر، احساس یا حرکت را انجام میدهند، استفاده میشود. پزشکان میتوانند از این روش برای کمک به تعیین اینکه از کدام قسمتهای مغز هنگام برنامه ریزی برای جراحی یا پرتو درمانی اجتناب کنند، استفاده کنند.
این تست مشابه یک MRI استاندارد است، با این تفاوت که در حین انجام اسکن، از شما خواسته میشود کارهای خاصی (مانند پاسخ دادن به سوالات ساده یا حرکت دادن انگشتان خود) را انجام دهید.
اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT)
سی تی اسکن از اشعه ایکس برای تهیه تصاویر مقطعی دقیق از مغز و نخاع (یا سایر قسمتهای بدن) استفاده میکند. برخلاف اشعه ایکس معمولی، سی تی اسکن تصاویر دقیقی از بافتهای نرم بدن ایجاد میکند.
سی تی اسکن به اندازه اسکن MRI هنگام بررسی تومورهای مغز یا نخاع استفاده نمیشود اما در برخی موارد میتواند مفید باشد. اگر ام آر آی یک گزینه مناسب نباشد (مانند افرادی که دارای اضافه وزن هستند یا افرادی که ترس از فضاهای بسته دارند) ممکن است این روش استفاده شود. سی تی اسکن همچنین جزئیات بیشتری از ساختارهای استخوانی نزدیک تومور را نشان میدهد.
مانند MRI، ممکن است قبل از اسکن، رنگ کنتراست را از طریق یک خط IV (داخل وریدی) به شما تزریق کنند (اگرچه رنگ متفاوتی برای سی تی اسکن استفاده میشود). این کار به تشریح بهتر تومورهای موجود کمک میکند.
سی تی آنژیوگرافی (CT angiography یا CTA): برای این آزمایش، در حالی که در سی تی اسکنر هستید، ماده حاجب از طریق خط IV به شما تزریق میشود. این اسکن تصاویر دقیقی از رگهای خونی مغز ایجاد میکند که میتواند به پزشکان در برنامه ریزی جراحی کمک کند. سی تی آنژیوگرافی در برخی موارد میتواند جزئیات بهتری از رگهای خونی داخل و اطراف تومور را نسبت به آنژیوگرافی MR ارائه دهد.
اسکن توموگرافی گسیل پوزیترون (PET یا Positron emission tomography)
برای اسکن PET، یک ماده کمی رادیواکتیو (معمولاً نوعی قند معروف به FDG) به شما تزریق میشود که عمدتاً در سلولهای توموری جمع میشود. سپس از یک دوربین مخصوص برای ایجاد تصویری از مناطق پرتوزا در بدن استفاده میشود. تصویر به اندازه یک سی تی اسکن یا ام آر آی دقیق نیست اما میتواند اطلاعات مفیدی در مورد اینکه آیا نواحی غیر طبیعی که در آزمایشات دیگر (مانند MRI) دیده میشوند، احتمالا تومور هستند یا خیر، ارائه دهد.
این آزمایش بیشتر برای تومورهای با رشد سریع (تومورهای درجه بالا) مفید است تا برای تومورهای با رشد کندتر.
این آزمایش همچنین پس از درمان برای کمک به تعیین اینکه آیا ناحیهای که هنوز در اسکن MRI غیر طبیعی به نظر میرسد، باقی مانده تومور است یا به احتمال زیاد بافت اسکار میباشد، مفید است. تومور باقی مانده ممکن است در اسکن PET ظاهر شود، در حالی که بافت اسکار در این اسکن نشان داده نمیشود.
اشعه ایکس قفسه سینه
در صورت یافتن تومور در مغز، ممکن است برای جستجوی تومور در ریهها عکس برداری با اشعه ایکس قفسه سینه انجام شود. این کار به این دلیل است که در بزرگسالان، بیشتر تومورهای مغز در واقع در اندام دیگری (اغلب ریه) شروع شده و سپس به مغز گسترش یافته اند. این آزمایش را میتوان در مطب پزشک، مرکز رادیولوژی سرپایی و یا در بیمارستان انجام داد.
بیوپسی تومور مغز یا نخاع
تستهای تصویر برداری مانند ام آر آی و سی تی اسکن ممکن است ناحیه غیر طبیعی را نشان دهد که احتمالاً تومور مغز یا نخاع است. اما این اسکنها همیشه نمیتوانند دقیقاً نوع تومور را مشخص کنند. اغلب این کار، تنها با برداشتن مقداری از بافت تومور در روشی به نام بیوپسی (biopsy) قابل انجام است. بیوپسی ممکن است به تنهایی به عنوان یک روش انجام شود یا ممکن است بخشی از جراحی برای برداشتن تومور باشد.
گاهی اوقات، ممکن است یک تومور در اسکن MRI به قدری مشخص به نظر برسد (به عنوان مثال، به وضوح شبیه یک آستروسیتوم است) که نیازی به بیوپسی نباشد، به خصوص اگر تومور در بخشی از مغز باشد که انجام بیوپسی را دشوار میکند (به عنوان مثال ساقه مغز). در موارد نادر، اسکن PET یا طیف سنجی MR ممکن است اطلاعات کافی را ارائه دهد تا بیوپسی مورد نیاز نباشد.
2 نوع اصلی بیوپسی برای تومورهای مغزی عبارتند از:
بیوپسی استریوتاکتیک (Stereotactic biopsy، سوزنی)
اگر بر اساس آزمایشهای تصویر برداری مشخص شود که جراحی برای برداشتن تومور ممکن است بسیار خطرناک باشد (مانند برخی از تومورها در نواحی حیاتی مانند آنهایی که در اعماق مغز قرار دارند یا سایر تومورهایی که احتمالاً نمیتوان آنها را بهطور ایمن خارج کرد) میتوان از این نوع بیوپسی همراه با جراحی استفاده کرد. اما هنوز برای تشخیص نیاز به نمونه است.
بیمار ممکن است در طول بیوپسی در خواب (تحت بیهوشی عمومی) یا بیدار باشد. اگر بیمار بیدار باشد، جراح مغز و اعصاب یک بی حس کننده موضعی را به نواحی پوست بالای جمجمه تزریق میکند تا آنها را بی حس کند. (جمجمه و مغز دردی را احساس نمیکنند.)
خود بیوپسی را میتوان به دو روش اصلی انجام داد:
- یکی از روشها، گرفتن MRI یا CT و سپس استفاده از نشانگرها (هر کدام به اندازه یک نیکل) که روی قسمتهای مختلف پوست سر یا خطوط صورت و پوست سر قرار داده میشود، برای ایجاد نقشه ای از داخل سر است. سپس یک برش (incision) در پوست سر و یک سوراخ کوچک در جمجمه ایجاد میشود. سپس از یک سیستم هدایت تصویری برای هدایت یک سوزن توخالی به داخل تومور برای برداشتن قطعات کوچک بافت استفاده میگردد.
- در رویکردی که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، یک قاب سفت و سخت به سر وصل میشود. اسکن MRI یا سی تی اسکن اغلب همراه با فریم برای کمک به جراح مغز و اعصاب استفاده میشود تا یک سوزن توخالی را به داخل تومور هدایت کند. این کار همچنین نیاز به یک برش در پوست سر و یک سوراخ کوچک در جمجمه دارد.
بافت برداشته شده به پاتولوژیست (پزشک متخصص در تشخیص بیماریها از طریق آزمایشات آزمایشگاهی) ارسال میشود. گاهی اوقات ممکن است نیاز باشد که نمونه توسط یک نوروپاتولوژیست – آسیب شناس متخصص در بیماریهای سیستم عصبی – بررسی شود. آسیب شناس آن را زیر میکروسکوپ میبیند (و ممکن است آزمایشهای آزمایشگاهی دیگری را انجام دهد) تا مشخص کند که آیا تومور خوش خیم یا بدخیم (سرطانی) و دقیقاً چه نوع توموری است.
این کار در تعیین وضعیت آتی (چشم انداز) فرد و بهترین روش درمانی برای وی بسیار مهم است. تشخیص اولیه ممکن است در همان روز در دسترس باشد، اگرچه اغلب حداقل چند روز طول میکشد تا تشخیص نهایی انجام شود.
بیوپسی جراحی یا باز (کرانیوتومی یا craniotomy)
اگر آزمایشات تصویر برداری نشان دهد که تومور احتمالاً با جراحی قابل درمان است، جراح مغز و اعصاب ممکن است بیوپسی سوزنی انجام ندهد. در عوض، او ممکن است عملی به نام کرانیوتومی (که در جراحی تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان توضیح داده شده است) انجام دهد تا تمام یا بیشتر تومور را خارج کند. (اگر این احتمال وجود داشته باشد که برداشتن تمام تومور به احتمال زیاد به ساختارهای مهم مجاور آسیب میرساند، ممکن است برداشتن بیشتر تومور که به عنوان debulking شناخته میشود، انجام شود.)
برای تشخیص اولیه، نمونههای کوچک تومور بلافاصله توسط پاتولوژیست در حالی که بیمار هنوز در اتاق عمل است، بررسی میشود. این کار میتواند به هدایت روند درمان کمک کند، از جمله این که آیا جراحی بیشتری باید در آن زمان انجام شود یا خیر. تشخیص نهایی در بیشتر موارد ظرف چند روز انجام میشود.
تستهای آزمایشگاهی نمونههای بیوپسی
یافتن نوع تومور در فرد برای کمک به تعیین چشم انداز (وضعیت آتی بیمار) و گزینههای درمانی بسیار مهم است. اما در سالهای اخیر، پزشکان دریافتهاند که تغییرات در ژنها، کروموزومها یا پروتئینهای خاص در سلولهای سرطانی نیز میتواند مهم باشد. برخی از تومورها اکنون برای بررسی وجود این نوع تغییرات آزمایش میشوند. مثلا:
- گلیوماهایی که دارای جهشهای ژن IDH1 یا IDH2 هستند نسبت به گلیوماهای بدون این جهشهای ژنی چشم انداز بهتری دارند.
- در گلیوماهای درجه بالا، وجود متیلاسیون پروموتر MGMT با نتایج بهتر و احتمال بالاتر پاسخ به شیمی درمانی مرتبط است.
همچنین ممکن است آزمایشهای آزمایشگاهی بهدنبال وجود تغییرات ژنی یا کروموزومی دیگر انجام شوند.
پونکسیون کمری (spinal tap یا Lumbar puncture)
این آزمایش عمدتاً برای بررسی وجود سلولهای سرطانی در مایع مغزی نخاعی (CSF) – مایعی که مغز و نخاع را احاطه کرده است – استفاده میشود. برای این تست، روی تخت یا میز معاینه به پهلو دراز بکشید و زانوها را نزدیک سینه خود قرار دهید. پزشک ابتدا ناحیه ای را در قسمت پایین کمر نزدیک به ستون فقرات بی حس میکند. سپس یک سوزن کوچک و توخالی بین استخوانهای ستون فقرات قرار داده میشود تا مقداری از مایع خارج شود.
این مایع برای بررسی سلولهای سرطانی به آزمایشگاه فرستاده میشود. آزمایشات دیگری نیز ممکن است روی مایع انجام شود.
پونکسیون کمری معمولاً بسیار ایمن است اما پزشکان باید مطمئن شوند که این آزمایش منجر به کاهش شدید فشار مایع در داخل جمجمه نمیشود که احتمالاً میتواند مشکلات جدی را ایجاد کند. به همین دلیل ابتدا تستهای تصویر برداری مانند سی تی اسکن یا ام آر آی انجام میشود.
پونکسیون کمری معمولاً برای تشخیص تومورهای مغزی انجام نمیشود اما ممکن است برای کمک به تعیین وسعت تومور با جستجوی سلولهای سرطانی در CSF انجام شود. این روش اغلب در صورتی استفاده میشود که یک تومور قبلاً به عنوان نوعی از تومورها تشخیص داده شده باشد که میتوانند از طریق CSF منتشر شوند، مانند اپاندیموم. پونکسیون کمری بهویژه در افرادی که مشکوک به لنفوم مغزی هستند مهم است زیرا سلولهای لنفوم اغلب در CSF پخش میشوند.
آزمایش خون و ادرار
این آزمایشات آزمایشگاهی به ندرت بخشی از تشخیص واقعی تومورهای مغز و نخاع است اما ممکن است برای بررسی میزان عملکرد کبد، کلیهها و برخی از اندامهای دیگر انجام شود. این امر به ویژه قبل از هر گونه جراحی برنامه ریزی شده مهم است. اگر شیمی درمانی میکنید، آزمایش خون به طور معمول برای بررسی شمارش سلولهای خون و بررسی اینکه آیا روند درمان بر سایر قسمتهای بدن شما تأثیر میگذارد یا خیر، انجام میشود.
تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان: عوامل پیش بینی کننده وضعیت آتی بیمار
برای اکثر انواع سرطان، مرحله سرطان – معیاری برای میزان گسترش آن – یکی از مهم ترین عوامل در انتخاب گزینههای درمانی و در تعیین چشم انداز (پیش بینی وضعیت آتی) فرد است.
اما تومورهای مغز و نخاع از برخی جهات مهم با سرطانهای سایر قسمتهای بدن متفاوت هستند. یکی از دلایل اصلی خطرناک بودن سایر سرطانها این است که میتوانند در سراسر بدن پخش شوند. تومورهایی که از مغز یا نخاع شروع میشوند میتوانند به سایر قسمتهای سیستم عصبی مرکزی گسترش یابند اما تقریباً هرگز به سایر اندامها سرایت نمیکنند. این تومورها خطرناک هستند زیرا میتوانند در عملکردهای اساسی مغز اختلال ایجاد کنند.
از آن جایی که تومورهای مغز یا نخاع تقریباً هرگز به سایر قسمتهای بدن گسترش نمییابند، مانند اکثر سرطانهای دیگر سیستم مرحله بندی رسمی ندارند. برخی از عوامل مهمی که به تعیین دیدگاه افراد کمک میکند عبارتند از:
- سن فرد
- سطح عملکردی آنها (این که آیا تومور بر عملکرد طبیعی مغز و فعالیت روزمره تأثیر میگذارد)
- نوع تومور (مانند آستروسیتوما، اپندیموم و غیره)
- درجه تومور (بر اساس اینکه سلولها در زیر میکروسکوپ چگونه به نظر میرسند، تومور چقدر سریع رشد میکند)
- اگر سلولهای تومور دارای جهشهای ژنی خاص یا تغییرات دیگری باشند (به عنوان مثال، تومورهای دارای جهش در ژن IDH1 یا IDH2 – که به عنوان تومورهای IDH-mutant شناخته میشوند – نسبت به تومورهایی که این جهشها را ندارند آهستهتر رشد میکنند و چشم انداز بهتری دارند.)
- محل و اندازه تومور
- چه مقدار از تومور را میتوان با جراحی برداشت (در صورت امکان)
- آیا تومور از طریق مایع مغزی نخاعی به سایر قسمتهای مغز یا نخاع گسترش یافته است یا خیر.
- اینکه آیا سلولهای توموری فراتر از سیستم عصبی مرکزی گسترش یافته اند یا خیر.
اگر تومور مغزی یا نخاعی دارید، با پزشک خود صحبت کنید تا در مورد اینکه چگونه این عوامل و سایر عوامل ممکن است بر چشم انداز و گزینههای درمانی شما تأثیر بگذارد، بیشتر بدانید.
میزان زنده مانی برای تومورهای منتخب مغز و نخاع بزرگسالان
میزان بقا و زنده مانی میتواند به شما این ایده را بدهد که چند درصد از افراد مبتلا به همان نوع تومور مغزی یا نخاعی تا مدت معینی (مانند 5 سال) پس از تشخیص هنوز زنده هستند. این آمار و ارقام نمیتوانند به شما بگویند که چقدر زنده خواهید ماند اما ممکن است به شما کمک کنند تا درک بهتری از احتمال موفقیت روند درمانی خود داشته باشید.
به خاطر داشته باشید که میزان بقا تخمینی است و اغلب بر اساس نتایج قبلی تعداد زیادی از افرادی است که نوع خاصی از تومور داشتند اما آنها نمیتوانند پیش بینی کنند که در مورد هر فرد خاصی چه اتفاقی خواهد افتاد. این آمار میتواند گیج کننده باشد و ممکن است شما را به سمت سوالات بیشتری سوق دهد. با پزشکتان در مورد چگونگی اعمال این اعداد برای خود صحبت کنید زیرا او با وضعیت شما آشنا است.
نرخ بقای نسبی 5 ساله (5-year relative survival rate) چیست؟
نرخ بقای نسبی، افراد مبتلا به همان نوع تومور را با افراد در کل جمعیت مقایسه میکند. به عنوان مثال، اگر نرخ بقای نسبی 5 ساله برای نوع خاصی از تومور مغزی 70 درصد باشد، این موضوع به این معنی است که افرادی که آن تومور را دارند، به طور متوسط حدود 70 درصد نسبت به افرادی که آن تومور را ندارند، حداقل در 5سال آینده پس از تشخیص بیماریشان زنده هستند.
جراحی تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
جراحی بر روی تومورهای مغز و نخاع ممکن است به منظور موارد زیر انجام شود:
- برای تعیین نوع تومور نمونه بیوپسی گرفته شود.
- برداشتن تومور (یا تا آن جا که ممکن است)
- کمک به پیشگیری یا درمان علائم یا عوارض احتمالی ناشی از تومور
قبل از جراحی، مطمئن شوید که هدف جراحی و همچنین فواید و خطرات احتمالی آن را درک کردهاید.
جراحی برای برداشتن تومور
اغلب، اولین گام در درمان تومور مغز یا نخاع این است که جراح مغز و اعصاب اندازه ای از تومور را که ایمن است، بدون تأثیر بر عملکرد طبیعی مغز خارج کند.
جراحی به تنهایی یا همراه با پرتو درمانی ممکن است بسیاری از انواع تومورها، از جمله برخی از آستروسیتومای با درجه پایین، اپاندیموم، کرانیوفارنژیوما، گانگلیوگلیوما و مننژیوم را کنترل یا درمان کند.
تومورهایی که تمایل به توسعه گسترده در بافت مغز یا نخاع مجاور دارند، مانند آستروسیتوم آناپلاستیک یا گلیوبلاستوم، معمولاً با جراحی قابل درمان نیستند. اما جراحی اغلب ابتدا برای کاهش مقدار توموری که باید با پرتو درمانی یا شیمی درمانی درمان شود، انجام میشود که ممکن است به عملکرد بهتر این روندهای درمانی کمک کند. حتی اگر نتوان تمام تومور را برداشت این کار میتواند به طولانی شدن عمر فرد کمک کند.
جراحی همچنین میتواند برای کمک به کاهش برخی از علائم ناشی از تومورهای مغزی، به ویژه علائم ناشی از افزایش فشار در جمجمه، انجام شود. این علائم میتواند شامل سردرد، حالت تهوع، استفراغ و تاری دید باشند. جراحی همچنین ممکن است کنترل تشنج را با دارو آسانتر کند.
جراحی برای برداشتن تومور ممکن است در برخی شرایط گزینه خوبی نباشد، مانند حالتی که تومور در اعماق مغز باشد یا اگر در قسمتی از مغز باشد که قابل برداشتن نباشد مانند ساقه مغز، یا اگر فرد به دلیل وجود مشکلات سلامتی دیگر نمیتواند یک عمل جراحی بزرگ انجام دهد.
جراحی در برابر برخی از انواع تومورهای مغزی مانند لنفوم، چندان مؤثر نیست، اگرچه ممکن است برای گرفتن نمونه بیوپسی به جهت تشخیص بیماری استفاده شود.
کرانیوتومی (Craniotomy)
کرانیوتومی یک سوراخ جراحی است که در جمجمه ایجاد میشود. این نوع رایج ترین روش جراحی برای درمان تومورهای مغزی است. اگر لازم باشد عملکرد مغز در حین عمل ارزیابی شود، ممکن است فرد یا تحت بیهوشی عمومی باشد (در خواب عمیق) یا ممکن است حداقل برای بخشی از عمل بیدار باشد (ناحیه جراحی بی حس شده است).
ممکن است بخشی از سر قبل از جراحی تراشیده شود. جراح مغز و اعصاب ابتدا بر روی جمجمه نزدیک تومور بریدگی ایجاد میکند و پوست را به عقب تا میکند. نوع خاصی از مته برای برداشتن قطعه جمجمه قرار گرفته روی تومور استفاده میشود.
دهانه معمولاً به اندازهای بزرگ است که جراح بتواند چندین ابزار را وارد سر کند و بخشهایی از مغز را که برای یک عمل ایمن لازم است ببیند. جراح ممکن است نیاز داشته باشد که خود مغز را برش دهد تا به تومور برسد. جراح ممکن است از ام آر آی یا سی تی اسکن گرفته شده قبل از جراحی (یا ممکن است پس از باز شدن جمجمه سونوگرافی انجام دهد) برای کمک به تعیین محل تومور و لبههای آن استفاده کند.
جراح بسته به سختی یا نرمی تومور و وجود تعداد زیاد یا چند رگ خونی در آن، میتواند تومور را به روشهای مختلفی خارج کند:
- بسیاری از تومورها را میتوان با چاقوی جراحی یا قیچی مخصوص برید.
- برخی از تومورها نرم بوده و با دستگاههای ساکشن قابل برداشتن هستند.
- در موارد دیگر، یک آسپیراتور اولتراسونیک دستی (handheld ultrasonic aspirator) را میتوان در داخل تومور قرار داد تا آن را بشکند و بمکد.
بسیاری از دستگاهها میتوانند به جراح کمک کنند تا تومور و بافت مغز اطراف را ببیند. جراح اغلب در حالی که مغز را از طریق میکروسکوپ مخصوص نگاه میکند، جراحی را انجام میدهد. اسکن ام آر آی یا سی تی اسکن را میتوان قبل از جراحی انجام داد (یا سونوگرافی را میتوان پس از باز شدن جمجمه برای نقشه برداری از ناحیه تومورها در عمق مغز استفاده کرد).
در برخی موارد، جراح از تصویر برداری حین عمل استفاده میکند که در آن تصاویر MRI (یا سایر موارد) در زمانهای مختلف در طول عمل گرفته میشوند تا محل تومور باقی مانده را نشان دهند. این ممکن است به برخی از تومورهای مغزی اجازه دهد تا به طور راحت تر و گسترده تری برداشته شوند.
تا جایی که ممکن است تومور برداشته میشود در حالی که سعی میشود تا این کار بر عملکرد مغز تأثیری نگذارد. جراح میتواند از تکنیکهای مختلفی برای کاهش خطر برداشتن قسمتهای حیاتی مغز استفاده کند، مانند:
- تحریک قشر مغز حین عمل (نقشه برداری قشر مغز): در این روش، جراح قسمتهایی از مغز را در داخل و اطراف تومور در حین عمل تحریک الکتریکی کرده و پاسخ را زیر نظر میگیرد. این کار میتواند نشان دهد که آیا این مناطق یک عملکرد مهم را کنترل میکنند (و بنابراین باید از آنها اجتناب شود) یا خیر.
- MRI عملکردی (Functional MRI): این نوع تست تصویر برداری (که در تستهای تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان توضیح داده شده است) میتواند قبل از عمل جراحی برای تعیین موقعیت یک عملکرد خاص از مغز انجام شود. از این اطلاعات میتوان برای شناسایی و حفظ آن منطقه در طول جراحی استفاده کرد.
- جراحی با هدایت فلورسانس: برای برخی از انواع تومورها، مانند گلیوبلاستوما، میتوان قبل از جراحی یک رنگ فلورسنت مخصوص به بیمار داد. رنگ توسط تومور جذب میشود و وقتی جراح به آن زیر نور فلورسنت میکروسکوپ جراحی نگاه میکند، میدرخشد. این کار به جراح اجازه میدهد تا تومور را از بافت طبیعی مغز به طور بهتر و دقیق تری جدا کند.
- تکنیکهای جدیدتر: انواع جدیدتر MRI و همچنین روشهای جدیدتر جراحی، ممکن است در برخی شرایط مفید باشند.
پس از اتمام جراحی، قطعه استخوان جمجمه در جای خود قرار میگیرد و با پیچها و صفحات فلزی، سیمها یا بخیههای مخصوص بسته میشود. (معمولاً هر قطعه فلزی از تیتانیوم ساخته میشود که به فرد امکان میدهد MRI را همچنان ادامه دهد [و این صفحات آشکار سازهای تستهای تصویر برداری را مختل نمیکنند].)
ممکن است لوله کوچکی (به نام درین یا drain) از برش خارج شود که به مایع مغزی نخاعی اضافی (CSF) اجازه میدهد تا جمجمه را ترک کند. تخلیههای دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد تا خونی که پس از جراحی در زیر پوست سر جمع میشود، خارج شود.
این زهکشها معمولاً پس از چند روز برداشته میشوند. آزمایش تصویر برداری مانند ام آر آی یا سی تی اسکن معمولاً 1 تا 3 روز پس از عمل انجام میشود تا مشخص شود که چه مقدار از تومور برداشته شده است. زمان نقاهت در بیمارستان معمولاً 4 تا 6 روز است، اگرچه این مدت زمان بستگی به اندازه و محل تومور، سلامت عمومی بیمار و انجام سایر درمانها دارد. بهبودی در اطراف محل جراحی معمولاً چند هفته طول میکشد.
جراحی برای کمک به انسداد جریان CSF
اگر تومور جریان مایع مغزی نخاعی (CSF) را مسدود کند، میتواند فشار داخل جمجمه را افزایش دهد (به عنوان افزایش فشار داخل جمجمه یا ICP شناخته میشود). این اتفاق میتواند علائمی مانند سردرد، حالت تهوع و خواب آلودگی را ایجاد کند و حتی ممکن است تهدید کننده زندگی نیز باشد. جراحی برای برداشتن تومور اغلب میتواند به این امر کمک کند اما راههای دیگری نیز برای تخلیه CSF اضافی و کاهش فشار در صورت نیاز وجود دارد.
به عنوان مثال، جراح مغز و اعصاب ممکن است یک لوله سیلیکونی به نام شانت (shunt، که گاهی اوقات به عنوان شنت بطنی یا VP (ventriculoperitoneal) شناخته میشود) قرار دهد.
یک انتهای شانت در یک بطن مغز (ناحیه ای پر از CSF) و سر دیگر آن در شکم یا گاهاً در قلب قرار میگیرد (و سپس به عنوان شانت بطنی دهلیزی (ventriculoatrial shunt) شناخته میشود). این لوله به زیر پوست گردن و قفسه سینه میرود. جریان CSF توسط دریچه ای که در امتداد لوله قرار میگیرد، کنترل میشود.
شانتها میتوانند موقت یا دائمی باشند. آنها را میتوان قبل یا بعد از جراحی برای برداشتن تومور تعبیه کرد. قرار دادن شانت به طور معمول حدود یک ساعت طول میکشد. مانند هر عمل دیگری، ممکن است عوارضی مانند خونریزی یا عفونت ایجاد شود. بروز سکته مغزی نیز محتمل است. گاهی اوقات شانتها مسدود میشوند و نیاز به تعویض دارند. بستری شدن در بیمارستان پس از قرار دادن شانت معمولاً 1 تا 3 روز است که بستگی به دلیل قرار دادن آن و سلامت عمومی بیمار دارد.
گزینه دیگری برای درمان افزایش فشار در جمجمه در برخی موارد، آندوسکوپی ونتریکولوستومی سوم (endoscopic third ventriculostomy یا ETV) است. در این عمل، سوراخی در کف بطن سوم در قاعده مغز ایجاد میشود تا CSF دوباره جریان یابد. این عمل از طریق یک سوراخ کوچک در جلوی جمجمه انجام میشود. مزیت این روش این است که نیازی به شانت ندارد. اما این احتمال نیز وجود دارد که سوراخ ایجاد شده در بطن دوباره بسته شود که این احتمال در افراد مبتلا به تومورهای مغزی بیشتر است.
اگر فشار داخل سر باید برای مدت کوتاهی کاهش یابد، ممکن است یک درین بطنی خارجی (EVD) در محل قرار داده شود تا CSF اضافی تخلیه شود. لوله تخلیه یک لوله کوچک است. یک انتهای آن در یک بطن قرار میگیرد و سر دیگر به یک کیسه جمع آوری در خارج از بدن متصل میشود. همراه با جمع آوری CSF اضافی، از درین میتوان برای اندازه گیری فشار داخل جمجمه و همچنین برای جستجوی سلولهای تومور، خون یا علائم عفونت در CSF استفاده کرد.
درین را میتوان در حین جراحی یا در حین دوره نقاهت و در کنار تخت بیمار قرار داد. میتوان آن را برای کاهش فشار در روزهای قبل از جراحی یا برای کمک به تخلیه مایع جمع آوری شده پس از عمل در محل قرار داد. اگر فشار داخل جمجمه به مدت بیش از چند روز کاهش یابد، ممکن است پزشک نیاز داشته باشد که این درین را به شنت VP تغییر دهد.
جراحی برای قرار دادن کاتتر دسترسی بطنی (ventricular access catheter)
همچنین ممکن است از جراحی برای قرار دادن یک کاتتر دسترسی بطنی، مانند مخزن Ommaya، برای کمک به تحویل شیمی درمانی به طور مستقیم به CSF، استفاده شود. یک برش کوچک در پوست سر و یک سوراخ کوچک در جمجمه ایجاد میشود. سپس یک لوله انعطاف پذیر از سوراخ عبور میکند تا انتهای باز لوله در یک بطن قرار گیرد، جایی که به CSF میرسد. انتهای دیگر که دارای یک مخزن گنبدی شکل است، درست زیر پوست سر باقی میماند. پس از عمل، پزشکان و پرستاران میتوانند از سوزن نازک برای دادن داروهای شیمی درمانی از طریق لوله استفاده کنند یا CSF را برای آزمایش از بطن خارج کنند.
خطرات و عوارض احتمالی جراحی
جراحی روی مغز یا نخاع یک عمل جدی است و جراحان بسیار مراقب هستند که بروز هر گونه مشکلی را در حین یا بعد از جراحی محدود کنند. عوارض حین یا بعد از هر نوع جراحی میتواند شامل خونریزی، عفونت یا واکنش به بیهوشی باشد، اگرچه این موارد رایج نیستند.
یکی از نگرانیهای اصلی پس از جراحی، تورم در مغز است. داروهایی به نام کورتیکواستروئیدها (corticosteroids) معمولاً قبل و چند روز بعد از جراحی برای کمک به کاهش این خطر تجویز میشوند.
تشنج پس از جراحی مغزی نیز امکان پذیر است. داروهای ضد تشنج میتوانند به کاهش این خطر کمک کنند، اگرچه ممکن است به طور کامل از آنها جلوگیری نکنند.
یکی از بزرگ ترین نگرانیها هنگام برداشتن تومورهای مغزی، از دست دادن احتمالی عملکرد مغز پس از آن است، به همین دلیل است که پزشکان بسیار مراقب هستند که تنها تا آن جا که ممکن و نیاز است بافتی را جدا کنند. اگر مشکلی پیش بیاید، این اتفاق ممکن است درست پس از جراحی یا حتی روزها یا حتی هفتهها بعد خود را نشان دهد، بنابراین نظارت دقیق برای ایجاد هر گونه تغییر بسیار مهم است.
پرتو درمانی (Radiation Therapy) برای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
پرتو درمانی از پرتوهای پر انرژی یا ذرات کوچک برای از بین بردن سلولهای سرطانی استفاده میکند. این نوع درمان توسط دکتری به نام انکولوژیست رادیو اکتیو انجام میشود. پرتو درمانی ممکن است در شرایط مختلف مورد استفاده قرار گیرد:
- پس از جراحی سعی کنید تا سلولهای تومور باقی مانده را بکشید.
- اگر جراحی گزینه مناسبی نباشد و داروها موثر نباشند، به عنوان درمان اصلی استفاده میشود.
- برای کمک به پیشگیری یا تسکین علائم تومور
انواع پرتو درمانی
بیشتر اوقات، تابش از منبعی خارج از بدن بر روی تومور متمرکز میشود. به این روش پرتو درمانی خارجی (EBRT) میگویند. این نوع پرتو درمانی بسیار شبیه به عکس برداری با اشعه ایکس است اما دوز اشعه بسیار بالاتر است.
قبل از شروع درمانهای شما، تیم پرتو درمانی زوایای صحیح برای هدف گیری پرتوها و دوز مناسب تابش را تعیین میکند. این جلسه برنامه ریزی که شبیه سازی (simulation) نامیده میشود، معمولا شامل انجام تستهای تصویر برداری مانند اسکن سی تی یا ام آر آی است.
در بیشتر موارد، دوز کل تشعشع به مقادیر روزانه (معمولا از دوشنبه تا جمعه انجام میشود) در طول چند هفته تقسیم میشود.
در هر جلسه درمانی، روی یک میز مخصوص دراز میکشید در حالی که یک دستگاه تابش را از زوایای دقیق ارسال میکند. درمان دردناک نیست. هر جلسه حدود 15 تا 30 دقیقه طول میکشد و بیشتر از آن زمان صرف اطمینان از هدف گیری صحیح تابش میشود. زمان واقعی درمان هر روزه بسیار کوتاهتر است.
دوزهای بالای پرتو درمانی میتواند به بافت طبیعی مغز آسیب برساند، بنابراین پزشکان سعی میکنند پرتو را به تومور برسانند در حالی که کمترین دوز ممکن را به نواحی طبیعی اطراف مغز میدهند. چندین تکنیک میتواند به پزشکان کمک کند تا تابش را با دقت بیشتری متمرکز کنند:
پرتو درمانی سه بعدی منسجم (3D-CRT): 3D-CRT از نتایج آزمایشهای تصویر برداری مانند MRI و رایانههای ویژه برای ترسیم دقیق محل تومور استفاده میکند. سپس چندین پرتو تشعشع شکل میگیرد و از جهات مختلف به سمت تومور نشانه میرود. هر پرتو به تنهایی نسبتا ضعیف است که باعث میشود کمتر به بافتهای طبیعی آسیب برساند اما پرتوها در تومور همگرا میشوند تا دوز بالاتری از تابش را در آن جا ایجاد کنند.
پرتودرمانی تعدیل شده با شدت (IMRT): IMRT شکل پیشرفته ای از درمان سه بعدی است. این دستگاه از یک ماشین کامپیوتری استفاده میکند که در حین ارسال پرتو در اطراف بیمار حرکت میکند. همراه با شکل دادن به پرتوها و هدف قرار دادن آنها به سمت تومور از چندین زاویه، میتوان شدت (قدرت) پرتوها را تنظیم کرد تا دوز رسیده به حساس ترین بافتهای طبیعی را محدود کرد. این کار ممکن است به پزشک اجازه دهد تا دوز بالاتری را به تومور برساند. بسیاری از بیمارستانهای بزرگ و مراکز سرطان در حال حاضر از IMRT استفاده میکنند.
قوس درمانی مدوله شده حجمی (VMAT): این روش جدیدتر شبیه IMRT است. برای این درمان، بیمار روی میزی دراز میکشد که از دستگاه ارسال پرتو میگذرد. منبع تشعشع (شتاب دهنده خطی) در اطراف میز به صورت کمانی میچرخد و پرتوها را از زوایای مختلف میتاباند. یک کامپیوتر شدت پرتوها را کنترل میکند تا به تمرکز تابش روی تومور کمک کند. هنوز مشخص نیست که آیا این رویکرد نتایج بهتری نسبت به IMRT دارد یا خیر، اگرچه اجازه میدهد در هر جلسه درمانی در مدت زمان کمتری بع فرد پرتو داده شود.
پرتو درمانی با پرتو پروتون منسجم (Conformal proton beam radiation therapy): درمان پرتو پروتون از رویکردی مشابه 3D-CRT استفاده میکند. اما به جای استفاده از اشعه ایکس، پرتوهای پروتون را روی تومور متمرکز میکند.
پروتونها بخشهای مثبت اتمها هستند. برخلاف پرتوهای ایکس که هم قبل و هم بعد از برخورد با هدف خود انرژی آزاد میکنند، پروتونها آسیب کمی به بافتهایی که از آنها عبور میکنند وارد میکنند و پس از طی مسافت معینی انرژی خود را آزاد میکنند. این امر به پزشکان اجازه میدهد تا تشعشعات بیشتری را به تومور برسانند و آسیب کمتری به بافتهای طبیعی مجاور وارد کنند.
این رویکرد ممکن است برای تومورهای مغزی که لبههای مشخصی دارند (مانند کوردوما) مفیدتر باشد اما مشخص نیست که آیا برای تومورهایی که معمولاً در بافت طبیعی مغز رشد میکنند یا با آنها مخلوط میشوند (مانند آستروسیتوم یا گلیوبلاستوما) مفید خواهد بود یا خیر. در حال حاضر تعداد محدودی از مراکز پرتو پروتون در ایالات متحده وجود دارد.
رادیوسرجری استریوتاکتیک (SRS) یا رادیوتراپی استریوتاکتیک (SRT): این نوع درمان دوز پرتودهی بزرگ و دقیقی را در یک جلسه (SRS) یا در چند جلسه (SRT) به ناحیه تومور میرساند. (در این درمان جراحی واقعی وجود ندارد.) ممکن است برای برخی از تومورها در قسمتهایی از مغز یا نخاع که با جراحی قابل درمان نیستند یا زمانی که بیمار به اندازه کافی برای جراحی سالم نیست، استفاده شود.
یک قاب سر ممکن است به جمجمه متصل شود تا به پرتوهای تشعشع کمک کند. (گاهی اوقات از ماسک صورت برای نگه داشتن سر در جای خود استفاده میشود.) هنگامی که محل دقیق تومور از اسکن CT یا MRI مشخص شد، تابش از زوایای مختلف بر روی تومور متمرکز میشود. این کار به 2 روش قابل انجام است:
- در یک رویکرد، پرتوهای تابشی نازک از صدها زاویه مختلف برای مدت کوتاهی روی تومور متمرکز میشوند. هر پرتو به تنهایی ضعیف است اما همه آنها در تومور همگرا میشوند تا دوز بالاتری از تابش را ایجاد کنند. نمونه ای از دستگاههایی که از این تکنیک استفاده میکند چاقوی گاما (Gamma Knife) است.
- رویکرد دیگر از یک شتاب دهنده خطی متحرک (دستگاهی که تشعشع ایجاد میکند) استفاده میکند که توسط کامپیوتر کنترل میشود. این دستگاه به جای ارسال پرتوهای متعدد به طور همزمان، در اطراف سر حرکت میکند تا تشعشعات را از زوایای مختلف به تومور برساند. چندین دستگاه با نامهایی مانند X-Knife، CyberKnife و Clinac عمل جراحی رادیوتاکتیک استریوتاکتیک را به این روش انجام میدهند.
SRS معمولاً کل دوز تابش را در یک جلسه به بیمار تحویل میدهد، اگرچه ممکن است در صورت نیاز تکرار نیز شود. برای SRT (گاهی اوقات به آن رادیوسرجری تکه تکه (fractionated radiosurgery) میگویند)، پزشکان پرتو را در چندین جلسه به بیمار میتابانند تا دوز مشابه یا کمی بالاتر را ارائه دهند. اکنون تکنیکهای فریملس (Frameless techniques) برای راحتتر کردن این کار در دسترس هستند.
پرتو درمانی هدایت شده با تصویر (IGRT): برای IGRT، یک آزمایش تصویرب رداری مانند سی تی اسکن درست قبل از هر درمان انجام میشود تا به هدایت بهتر پرتو به سمت هدف کمک کند. IGRT معمولاً همراه با برخی از تکنیکهای دقیقتر برای ارسال تشعشع که در بالا توضیح داده شد استفاده میشود.
اسن روش زمانی که تشعشع باید بسیار دقیق ارسال شود، بسیار مفید است، مانند زمانی که یک تومور بسیار نزدیک به ساختارهای حیاتی قرار گرفته است.
براکی تراپی (Brachytherapy، پرتو درمانی داخلی): بر خلاف روشهای پرتو درمانی خارجی فوق، براکی تراپی شامل وارد کردن مواد رادیواکتیو به طور مستقیم در داخل یا نزدیک تومور است. تشعشعی که از این ماده ساطع میشود مسافت بسیار کوتاهی را طی میکند، بنابراین فقط بر تومور تأثیر میگذارد. این تکنیک اغلب همراه با تابش خارجی استفاده میشود. این روش دوز بالایی از تشعشع را در محل تومور فراهم میکند، در حالی که تابش خارجی مناطق مجاور را با دوز کمتری درمان میکند.
پرتو درمانی کل مغز و نخاع (پرتو درمانی جمجمه نخاعی یا craniospinal radiation): اگر آزمایشاتی مانند اسکن ام آر آی یا پونکسیون کمری نشان دهد که تومور در امتداد پوشش نخاع (مننژها) یا در مایع مغزی نخاعی اطراف گسترش یافته است، ممکن است پرتو به کل مغز و نخاع داده شود. برخی از تومورها مانند اپاندیمومها و مدولوبلاستوماها بیشتر به این طریق گسترش مییابند و اغلب نیاز به تابش کرانیو نخاعی (craniospinal radiation) دارند.
عوارض جانبی احتمالی پرتو درمانی
تشعشع برای سلولهای تومور مضرتر از سلولهای طبیعی است. با این حال، اشعه همچنین میتواند به بافت طبیعی مغز آسیب برساند که این آسیب میتواند منجر به بروز عوارض جانبی شود.
عوارض جانبی در طول درمان یا بلافاصله پس از درمان: برخی افراد در طول دوره پرتو درمانی تحریک پذیر و خسته میشوند. حالت تهوع، استفراغ و سردرد نیز از عوارض جانبی احتمالی هستند اما غیر معمول میباشند. گاهی اوقات دگزامتازون (dexamethasone، یک کورتیکواستروئید) یا سایر داروها میتوانند به تسکین این علائم کمک کنند. برخی از افراد ممکن است در مناطقی از پوست سر که تحت تشعشع قرار میگیرد، دچار ریزش مو شوند. سایر عوارض جانبی نیز محتمل است، بسته به اینکه تابش کجا را هدف قرار گرفته است.
مشکلات مربوط به تفکر و حافظه: اگر نواحی وسیعی از مغز تحت تشعشع قرار گیرند، ممکن است برخی از عملکردهای مغزی خود را از دست بدهند. این اختلالات میتواند شامل از دست دادن حافظه، تغییرات شخصیتی و مشکل در تمرکز باشد. بسته به ناحیه مغزی تحت درمان و میزان تشعشع ممکن است علائم دیگری نیز وجود داشته باشد. این خطرات باید با خطرات عدم استفاده از اشعه و کنترل کمتر تومور متعادل شوند.
نکروز پرتویی (Radiation necrosis): به ندرت پس از پرتو درمانی، تودهای از بافت مرده (نکروزه) در محل تومور در ماهها یا سالها پس از پرتو درمانی تشکیل میشود. این عارضه اغلب با داروهای کورتیکواستروئید قابل کنترل است اما ممکن است در برخی موارد جراحی برای برداشتن بافت نکروزه مورد نیاز باشد.
افزایش خطر ایجاد تومور دیگر: تشعشع میتواند به ژنهای سلولهای طبیعی آسیب برساند. در نتیجه، خطر کمی برای ابتلا به سرطان دوم در ناحیهای که تحت تشعشع قرار میگیرد، وجود دارد – برای مثال، مننژیوم پوششهای مغز، تومور مغزی دیگر یا احتمال کمتری برای ابتلا به سرطان استخوان در جمجمه. اگر این اتفاق بیفتد، معمولاً سالها از پرتو درمانی گذشته است. این خطر کوچک نباید مانع از درمان کسانی شود که به پرتو درمانی نیاز دارند.
شیمی درمانی (Chemotherapy) برای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
شیمی درمانی (chemo) از داروهای ضد سرطانی استفاده میکند که معمولاً در ورید یا سیاهرگ (IV) تزریق میشوند یا به شکل خوراکی مصرف میشوند. این داروها وارد جریان خون شده و تقریباً به تمام نواحی بدن میرسند. با این حال، بسیاری از داروهای شیمی درمانی قادر به ورود به مغز و رسیدن به سلولهای توموری نیستند.
برای برخی از تومورهای مغزی، داروها را میتوان مستقیماً در مایع مغزی نخاعی (CSF، مایعی که مغز و نخاع را احاطه میکند) یا در مغز یا به کانال نخاعی زیر طناب نخاعی تزریق کرد. برای کمک به این امر، یک لوله نازک به نام کاتتر دسترسی بطنی ممکن است از طریق یک سوراخ کوچک در جمجمه و در یک بطن مغز در طی یک عمل جزئی وارد شود (به جراحی برای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان مراجعه کنید).
چه زمانی ممکن است از شیمی درمانی استفاده شود؟
به طور کلی، شیمی درمانی برای تومورهای مغزی با رشد سریع تر استفاده میشود. برخی از انواع تومورهای مغزی، مانند مدولوبلاستوما و لنفوم، نسبت به سایرین به شیمی درمانی بهتر پاسخ میدهند. شیمی درمانی برای درمان برخی دیگر از انواع تومورها مانند تومورهای نخاعی مفید نیست، بنابراین کمتر برای این نوع تومورها مورد استفاده قرار میگیرد.
شیمی درمانی اغلب همراه با درمانهای دیگر مانند جراحی و یا پرتو درمانی استفاده میشود. همچنین میتوان از شیمی درمانی به تنهایی استفاده کرد، به خصوص برای تومورهای پیشرفته تر یا برای تومورهایی که پس از انواع دیگر درمانها عود کرده و برگشته اند.
داروهای شیمی درمانی که برای درمان تومورهای مغز و نخاع استفاده میشود
برخی از داروهای شیمی درمانی مورد استفاده برای درمان تومورهای مغز و نخاع عبارتند از:
- کربوپلاتین (Carboplatin)
- کارموستین (BCNU یا Carmustine)
- سیس پلاتین (Cisplatin)
- سیکلوفسفامید (Cyclophosphamide)
- اتوپوزید (Etoposide)
- Irinotecan
- لوموستین (Lomustine یا CCNU)
- متوترکسات (Methotrexate)
- پروکاربازین (Procarbazine)
- تموزولوماید (Temozolomide)
- وین کریستین (Vincristine)
این داروها بسته به نوع تومور مغزی به تنهایی یا ترکیبی قابل استفاده هستند. شیمی درمانی به صورت چرخه ای انجام میشود و هر دوره درمانی با یک دوره استراحت همراه است تا به بدن زمان لازم برای بهبودی داده شود. هر چرخه معمولاً چند هفته طول میکشد.
ویفرهای Carmustine (Gliadel): این ویفرهای قابل حل حاوی داروی شیمیایی کارموستین (BCNU) هستند. پس از اینکه جراح به اندازه ای که در طول کرانیوتومی ایمن است تومور مغزی را بردارد، ویفرها را میتوان مستقیماً بر روی یا در کنار قسمتهایی از تومور که قابل برداشتن نیستند، قرار داد.
برخلاف شیمی درمانی IV یا خوراکی که به تمام نواحی بدن میرسد، این نوع درمان دارو را در محل تومور متمرکز میکند و عوارض جانبی کمی در سایر قسمتهای بدن ایجاد میکند.
عوارض جانبی احتمالی شیمی درمانی
داروهای شیمی درمانی میتوانند عوارض جانبی ایجاد کنند. این عوارض به نوع و دوز داروها و مدت زمان درمان بستگی دارد. عوارض جانبی رایج میتواند شامل موارد زیر باشد:
- ریزش مو
- زخمهای دهانی
- از دست دادن اشتها
- تهوع و استفراغ
- اسهال
- افزایش احتمال عفونت (به دلیل داشتن گلبولهای سفید بسیار کم)
- کبودی یا خونریزی آسان (به دلیل داشتن تعداد بسیار کم پلاکت خون)
- خستگی (به دلیل داشتن گلبولهای قرمز بسیار کم، تغییر در متابولیسم یا عوامل دیگر)
برخی از مؤثرترین داروها علیه تومورهای مغزی نسبت به سایر داروهای شیمی درمانی رایج، عوارض جانبی کمتری دارند. اکثر عوارض جانبی معمولاً پس از پایان درمان از بین میروند. اغلب راههایی برای کاهش این عوارض وجود دارد. به عنوان مثال، اغلب داروهایی میتوانند به پیشگیری یا کاهش تهوع و استفراغ کمک کنند.
برخی از داروهای شیمی درمانی نیز میتوانند عوارض جانبی کمتر شایع دیگری را ایجاد کنند. به عنوان مثال، سیس پلاتین و کربوپلاتین میتوانند باعث آسیب کلیه و کاهش شنوایی شوند. در صورت مصرف این داروها، پزشک عملکرد کلیه و شنوایی شما را بررسی خواهد کرد. برخی از این عوارض جانبی ممکن است پس از قطع درمان باقی بمانند.
در حین انجام شیمی درمانی حتماً هرگونه عوارض جانبی را به تیم پزشکی خود گزارش دهید تا بتوانید به سرعت درمان شوید. گاهی اوقات، ممکن است لازم باشد تا دوز داروها کاهش یابد یا درمان به تعویق افتاده یا متوقف شود تا از بدتر شدن اثرات داروها جلوگیری گردد.
درمان دارویی هدفمند (Targeted Drug Therapy) برای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
همان طور که محققان در مورد عملکرد درونی سلولهایی که باعث ایجاد تومور یا کمک به رشد سلولهای تومور میشوند اطلاعات بیشتری کسب کرده اند، داروهای جدیدتری نیز تولید کرده اند که به طور خاص این تغییرات را هدف قرار میدهد.
این داروهای هدفمند متفاوت از داروهای شیمی درمانی استاندارد عمل میکنند. آنها گاهی اوقات زمانی که داروهای شیمی درمانی موثر نیستند، کار میکنند و اغلب عوارض جانبی متفاوتی دارند. داروهای هدفمند هنوز نقش زیادی در درمان تومورهای مغز یا نخاع ندارند اما برخی از آنها ممکن است برای انواع خاصی از تومورها مفید باشند.
بواسیزوماب (Bevacizumab، Avastin، Mvasi، Zirabev)
بواسیزوماب یک نسخه مصنوعی از پروتئین سیستم ایمنی به نام آنتی بادی مونوکلونال است. این آنتی بادی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) را هدف قرار میدهد، پروتئینی که به تومورها کمک میکند تا رگهای خونی جدیدی را تشکیل دهند (فرآیندی به نام رگ زایی یا angiogenesis) که برای رشد به آن نیاز دارند.
این دارو عمدتاً برای درمان برخی از انواع گلیوما (به ویژه انواع سریع الرشد مانند گلیوبلاستوما) که پس از درمان اولیه عود میکنند، استفاده میشود. همچنین ممکن است در درمان مننژیومهای عود کننده مفید باشد.
هنگامی که این دارو به تنهایی استفاده شده یا به شیمی درمانی اضافه میشود، میتواند به کوچک شدن برخی از تومورها یا افزایش زمان تا شروع مجدد رشد آنها کمک کند، اگرچه به نظر نمیرسد که به افراد کمک کند تا بیشتر عمر کنند. همچنین میتواند به کاهش دوز داروی استروئیدی دگزامتازون مورد نیاز برای کمک به کاهش تورم در مغز کمک کند که این موضوع به ویژه برای بیماران حساس به عوارض جانبی داروهای استروئیدی مهم است.
بواسیزوماب به صورت انفوزیون داخل وریدی (IV) معمولاً هر 2 هفته یک بار به فرد داده میشود.
عوارض جانبی شایع عبارتند از فشار خون بالا، خستگی، خونریزی، کاهش تعداد گلبولهای سفید خون، سردرد، زخمهای دهانی، از دست دادن اشتها و اسهال. عوارض جانبی کمتر شایع اما احتمالاً جدی شامل لخته شدن خون، خونریزی داخلی، مشکلات قلبی و ایجاد سوراخ (perforations) در روده است. این دارو همچنین میتواند بهبود زخم را کند کند، بنابراین معمولاً نمیتوان آن را در طول چند هفته پس از جراحی تجویز کرد.
اورولیموس (Everolimus، آفینیتور یا Afinitor)
Everolimus با مسدود کردن پروتئین سلولی به نام mTOR عمل میکند که به طور معمول به رشد سلولها و تقسیم شدن به سلولهای جدید کمک میکند. برای آستروسیتومای سلول غول پیکر ساب اپاندیمی (SEGA) که نمیتوان آنها را به طور کامل با جراحی برداشت، این دارو ممکن است تومور را کوچک کرده یا رشد آن را برای مدتی کند کند، اگرچه مشخص نیست که آیا میتواند به افراد مبتلا به این تومورها کمک کند تا طول عمر بیشتری داشته باشند یا خیر.
Everolimus قرصی است که یک بار در روز مصرف میشود. عوارض جانبی شایع آن عبارتند از زخمهای دهانی، افزایش خطر عفونت، حالت تهوع، از دست دادن اشتها، اسهال، زوائد پوستی، احساس خستگی یا ضعف، تجمع مایعات (معمولاً در پاها) و افزایش سطح قند و کلسترول خون. یک عارضه جانبی کمتر شایع اما جدی، آسیب به ریهها است که میتواند باعث تنگی نفس یا بروز مشکلات دیگر شود.
سایر درمانهای هدفمند اکنون در حال توسعه و مطالعه در آزمایشات بالینی هستند.
سایر درمانهای دارویی برای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
برخی از داروهایی که معمولاً در افراد مبتلا به تومورهای مغزی یا نخاعی استفاده میشوند، تومورها را مستقیماً درمان نمیکنند، اما ممکن است به کاهش علائم ناشی از تومور یا درمان آن کمک کنند.
کورتیکواستروئیدها (Corticosteroids)
داروهای کورتیکواستروئیدی مانند دگزامتازون (دکادرون) اغلب برای کاهش تورم در اطراف تومورهای مغزی تجویز میشود. این کار ممکن است به تسکین سردرد و سایر علائم کمک کند.
داروهای ضد تشنج (anticonvulsants)
همچنین ممکن است داروهایی برای کاهش احتمال تشنج در افراد مبتلا به تومورهای مغزی تجویز شود. میتوان از داروهای مختلف ضد تشنج استفاده کرد.
از آن جایی که بسیاری از این داروها میتوانند بر نحوه عملکرد سایر داروها مانند شیمی درمانی در بدن تأثیر بگذارند، معمولاً تجویز نمیشوند مگر اینکه تومور باعث تشنج شده باشد.
هورمونها
غده هیپوفیز به کنترل سطح بسیاری از هورمونهای مختلف در بدن کمک میکند. اگر غده هیپوفیز توسط خود تومور یا با روندهای درمانی تومور (مانند جراحی یا پرتو درمانی) آسیب دیده باشد، ممکن است نیاز به مصرف هورمونهای هیپوفیز یا سایر هورمونها برای جایگزینی کمبود هورمونهای مورد نیاز داشته باشید.
درمان میدان الکتریکی متناوب (Alternating Electric Field Therapy) برای تومورهای مغز و نخاع بزرگسالان
محققان دریافتهاند که قرار دادن برخی از انواع سلولهای توموری در معرض میدانهای الکتریکی متناوب (همچنین به عنوان میدانهای درمان توموری (tumor treating fields) شناخته میشود) میتواند در توانایی سلولها برای رشد و گسترش اختلال ایجاد کند. دستگاه پوشیدنی معروف به Optune که چنین میدانهای الکتریکی را تولید میکند، اکنون گزینه ای برای کمک به درمان برخی از افراد مبتلا به گلیوبلاستوما است.
برای این روند درمانی، سر تراشیده میشود و 4 مجموعه الکترود روی پوست سر قرار میگیرد. الکترودها به یک بسته باتری (که در کوله پشتی نگهداری میشود) وصل میشوند و در بیشتر ساعات روز از آنها استفاده میشود. آنها جریانهای الکتریکی خفیفی تولید میکنند که تصور میشود سلولهای تومور در مغز را بیشتر از سلولهای طبیعی تحت تاثیر قرار میدهند.
Optune را میتوان در موارد زیر استفاده کرد:
- همراه با شیمی درمانی در افراد مبتلا به گلیوبلاستومای تازه تشخیص داده شده پس از درمان با جراحی و پرتو درمانی. ممکن است به افراد کمک کند تا بیشتر از زمانی که تنها تحت شیمی درمانی قرار گیرند، زندگی و عمر کنند.
- به جای شیمی درمانی در افرادی که گلیوبلاستوم آنها پس از درمان اولیه عود کرده است. نشان داده نشده است که در این شرایط این روش به افراد کمک میکند تا بیشتر از زمانی که فقط شیمی درمانی انجام میدهند، عمر میکنند اما این تکنیک عوارض جانبی بسیار خفیفی دارد.
عوارض جانبی احتمالی
عوارض جانبی دستگاه معمولا جزئی است و میتواند شامل تحریک پوست در محل الکترود، مشکل در خواب، تغییرات خلق و خو و افزایش خطر کمی برای بروز سردرد و تشنج باشد.
مطالعه صدها مطلب علمی در حوزه بیولوژی
آرشیو جدیدترین خبرهای روز دنیای بیولوژی
مترجم: فاطمه فریادرس
مادرم تومور نخاعی دارد ۸مهره را عمل کردیم و نمونه برداری کردیم خوش خیم است ولی به جز مغز و کلیه و قبلش همه جا را گرفته ایا درمانی دارد یا کشنده است
به پزشک مراجعه کنید