مقاله :نقد کتاب شکل خاصی از متون آکادمیک است. این نوع نوشتهها دارای ساختارهای شناخته شده با اجزای مشخص هستند. در اینجا، جیمز هارتلی James Hartley از دانشکده روانشناسی کیل (بریتانیا)، در طی مشورت و هم فکری با تعدادی از دانشگاهیان و پژوهشگران در مورد نوشتن یک نقد کتاب کامل، فهرست و چکلیستی بالقوه برای منتقدین کتب (نویسندگان نقد کتاب) ارائه کرده است.
چهار مرحلهی نوشتن نقد کتاب
هنگام نوشتن نقد کتاب، همکاران از عبارات مختلفی استفاده میکنند که دارای معانی پنهان هستند. جملاتی مانند «این یک کتاب شگفتانگیز است» یا «این یک کتاب مفید برای کتابخانه است» را در نظر بگیرید. معنای واقعی این عبارات عبارتاند از: «این کتاب بهتر از چیزی است که انتظار داشتم» و «این کتاب ارزش خرید برای استفاده شخصی را ندارد».
وقتی با قالب و معانی پنهان جملات آشنا میشویم، میدانیم که در حال خواندن یک متن بهخصوص (نقد کتاب) هستیم. نویسندگان نقد کتاب معمولاً با دنبالکردن چهار مرحله به نوشتن مقاله خود میپردازند.
-
معرفی کتاب:
موضوع کلی را بیان کنید.
نشان دهید که کتاب برای چه کسی است.
کتاب را در حوزه مشخص خود قرار دهید.
- محتوای کتاب را مشخص کنید.
یک دید کلی از ساختار آن ارائه دهید.
موضوع هر فصل/بخش را بیان کنید.
- قسمتهایی از کتاب را برجسته کنید:
فصلها یا موضوعات خاصی را برای ارزیابی انتخاب کنید.
استدلال کتاب را نقد کنید.
- کتاب را ارزیابی کنید.
- در مورد جنبههای محتوای کتاب نظر دهید و نشان دهید که چگونه نیازهای خوانندگان را برآورده میکند.
به قالب، صفحهآرایی، قیمت و ارزش مادی آن توجه کنید.
توصیههایی برای خرید یا موارد دیگر ارائه دهید.
وقتی متون نقد کتاب را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که اکثر این مؤلفهها رعایت شدهاند؛ حتی اگر همیشه به ترتیب ذکر شده ارائه نشده باشند. بهعنوانمثال، برخی از منتقدین دوست دارند از مرحله ۴، ارزیابی خود را شروع کنند و سپس به مراحل ۱ تا ۳ بپردازند و در نهایت نقد و ارزیابی خود را به پایان برسانند.
نمونههایی از نحوه نوشتن نقد کتاب توسط دانشگاهیان
مثال 1
من معمولاً کتابهایی را که نقد میکنم به طور کامل میخوانم (تا مطمئن شوم که آنها را اشتباه متوجه نشدهام). قسمتهایی را که فکر میکنم معانی ویژهای دارند، علامتگذاری میکنم. سپس با بیان موضوع کتاب و مخاطب موردنظر شروع به نوشتن میکنم.
در مرحله بعد به تشریح چگونگی شرح و بسط موضوع، از نظر جنبههای محتوایی و عمق آن، میپردازم. سپس به نقاط قوت و ضعف کتاب از نظر خودم اشاره میکنم. در نهایت، سعی میکنم یک ارزیابی جامع از ارزش و فایده احتمالی کتاب ارائه دهم. در نهایت متن کلی را ویرایش میکنم و سعی میکنم تعداد کلمات آن را بهاندازه لازم برسانم. این مرحله از نوشتن معمولاً حدود دو ساعت طول میکشد.
مثال 2
من کتاب را تا آخر خواندم و نکات احتمالی برای گنجاندن در متنم را مشخص کردم. از جمله: آنچه نویسنده درباره کتاب میگوید، یافتههای کلیدی ممکن و اظهارات جنجالی …
سپس تصمیم میگیرم که کدام یک از این موارد را در متنم بگنجانم، در مورد کدام قسمتهای کتاب بنویسم و چه چیزهایی را به دلیل محدودیت فضا کنار بگذارم. پیشنویس اول را که معمولاً خیلی طولانی است ویرایش میکنم و بارهاوبارها اصلاح میکنم تا بهعنوان یک نثر بسیار فاخر و آراسته ظاهر شود!
آنچه پژوهشگران و دانشگاهیان به دنبال آن هستند
من نتایج پرسشنامه الکترونیکی که در مورد خواندن و نوشتن نقد کتاب از گروههایی از محققین و دانشگاهیان در حیطه هنر، علوم طبیعی و علوم اجتماعی دریافت کرده بودم، گزارش کردم (هارتلی Hartley، ۲۰۰۶).
تقریباً ۵۰ نفر در هر حیطه به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. تقریباً دو سوم از پاسخدهندگان تجربه مطالعه یک نقد کتاب بسیار بد را به همراه داشتند. برخی از مواردی که در مورد چنین متونی گفته شد شامل موارد زیر بودند:
- بیهوده، بیمعنی، بلاتکلیف و کسلکننده
- نوشتهای فهرستوار از مطالب
- متظاهر، نامهربان، بیدقت
- سوءاستفاده از اعتبار نویسنده
- متنی که تنها برای گرامیداشت منتقد نوشته شده
بهطورکلی، نقدهای کتاب اگر صرفاً محتوای یک کتاب را در قالب فصلبهفصل بیان میکردند چندان موردتوجه قرار نمیگرفتند. از سوی دیگر، تقریباً ۵۵ درصد از پاسخدهندگان، خواندن یک نقد کتاب برجسته و ارزشمند را به یاد میآورند. تصور میشود چنین نقدهایی دارای خصوصیات زیر بودند:
- ارزیابی انتقادی متعادلی از متن ارائه کرده بودند.
- موضوعات بهظاهر کسلکننده را به نحوی جالب بیان کردند.
- بهخوبی نوشته شده بودند و مختصر و آموزنده بودند.
- دانش بالایی را ارائه دادند.
- مردم را به خرید کتاب ترغیب میکردند.
بنابراین نویسندگان چگونه میتوانند چنین نقدهای بینظیری را بنویسند؟ پاسخدهندگان به پرسشنامه من تمایلی به پاسخ به این سؤال نداشتند. اکثر آنها استدلال میکردند که این امر به کتاب موردنظر بستگی دارد. بااینحال، یکی از آنها نوشت: «من از نوعی دستورالعمل اولیه استفاده میکنم که تمام اطلاعاتی را که فکر میکنم خوانندگان نقد کتاب به آن نیاز دارند را در بر میگیرد».
به نظر میرسد که در این جا نیازمند دو سطح یا مرحله هستیم. اول از همه مطالعه مقدماتی و تفکری که در مورد کتاب وجود دارد که گاهی اوقات این امر حتی قبل از قراردادن قلم روی کاغذ انجام میشود. در این مرحله، منتقدین نگران انتخاب و فکرکردن در مورد اطلاعاتی هستند که مربوط به روش نوشتن چهارمرحلهای ذکر شده در بالاست. گاهی اوقات این امر شامل یک سفر به کتابخانه یا وبسایتهای خاص برای بررسی اطلاعات موردنیاز است.
در مرحله بعد، نگارش واقعی نقد صورت میگیرد. در اینجا نویسندگان مختلف ترجیحات متفاوتی دارند. نقلقولهای ارائه شده در بندهای بالا فقط دو مثال در این باب بودند.
به طور کل در هر نوع روشی، آنچه مهم است، این است که یک مقاله نقد کتاب دارای تعدادی ویژگی کلیدی باشد. فهرست موارد ضروری که در چهار بخش عنوان شد میتواند در این زمینه مفید باشد. بااینحال، طبق تجربه من، بهتر است منتقدین بهجای صرفاً خلاصه کردن یک متن، زمان بیشتری را صرف نقد آن کنند.
یک چکلیست بالقوه برای منتقدین کتاب
اطمینان حاصل کنید که نقد شما حاوی موارد زیر باشد:
- یک پاراگراف اولیه که میگوید کتاب درباره چه چیزی است و در کدام حیطه قرار میگیرد
- اطلاعات در مورد مخاطب
- نقد موضوع/محتوای کتاب
- نکاتی در مورد نقاط قوت و محدودیتهای کتاب
- یادداشتی در مورد قالب، قطع و قیمت
- در صورت لزوم یادداشتی در مورد اینکه چقدر متن کتاب توسط جداول/نمودار/تصاویر تقویت شده است
- هرگونه منبع علمی
اگر جزئیات زیر به شما ارائه نشده بود، لطفاً مطمئن شوید که نقد شما حاوی موارد زیر باشد:
- جزئیات دقیق نام نویسندگان/ویراستاران
- عنوان نشریه
- نسخه
- تاریخ انتشار
- ناشر و محل انتشار
- شماره شابک ISBN
- قطع و صفحهآرایی (جلد سخت، جلد کاغذی یا جلد نرم)
- تعداد صفحات
- قیمت
سعی کنید نقد خود را خوانا و سرگرمکننده بیان کنید. آن را بهصورت اولشخص بنویسید، گویی که دارید کتاب را در نامهای خطاب به یکی از دوستان نزدیک خود توصیف میکنید.
مترجم: مریم محجوب